Samstag, 30. April 2016


آزاد شدن: ساختن انجمنهای دموکراتیک خود مختار/اوتونوم محله ها
 نوشته رفیق : جیمز هرود
Getting Free
Creating Association of Democratic 
Autonomous Neighborhoods
James Herod
این کتاب را بزبان انگلیسی میتوانید در سایت ذیل بخوانید
http://www.jamesherod.info 
*********************
ترجمه از : پیمان پایدار
==========================

قسمت 22م از فصل هفتم
Don't Buy into the Culture Industry or 
Commodified Entertainment
صنعت فرهنگ بازاری و سرگرمی های کالائی شده را نپذيريد: فريب آنرا نخوريد

در فرهنگ های شدیدا کالائی شده کشورهای سرمايه داری مرکز, ما بدون استفاده از داد و ستد کالائی اصلا نميتوانيم جنب بخوريم . ما قطعا نميتوانيم زندگی کنيم . ما حتا نميتوانيم بميريم . معهذا , در ساعاتی که مجبور به کار دستمزی ( داد و ستد کلیدی کالائی) نيستيم, امکان گزينه های متعدد موجود هست .

من معتقدم که در اوقات غير کاری, ما ميبايستی آگاهانه از فعاليت های کالائی شده اجتناب ورزيم . فعاليت کالائی شده آنست که به مانند هر کسبی و برای سودآوری توسط سرمايه دار سازماندهی شده باشد . طبعا اين نميتواند قاعده مطلق باشد, و گرنه ما هيچکار نميتوانيم بکنيم - نميتوانيم برای شام خوردن بیرون برويم, برويم برقصيم, مسافرت کنيم , به موسيقی گوش دهيم و نميتوانيم کتاب بخوانيم .اما کاری که ميتوانيم بکنيم همانا شروع به تغيير دادن تاکيد خود, و معطوف کردن در صد فعاليت های کالائی به غير کالائی , و در باره پذيرش انجام فعاليت کالائی شده سختگير باشيم( بعضی ها بدتر از ديگران است) .

 اکثر ما شديدا وابسته به سرگرميهای بازاری هستيم ,حالا ميخواهد سينما باشد, تلويزيون, سی دی, کلوب های راک اند رول(1), ويدئوهای خانگی , يا تماشای مسابقات ورزشی .هر ساعت از اوقات غير کاری ما که صرف سرگرمی های کالائی شود سرمايه داری را قويتر ميکند و از داشتن ساعاتی موجود برای ايجاد فرهنگی خود مختار کم ميکند . بدترين سرگرمی های کالائی شده همانا آنهايی است که ما را به تماشاگرائی صرف, به پاسيو شدن, مبدل ميکند; سينما, تلويزيون, و ورزشهای بازاری بد هستند .( نوع روشنفکر نمائی از(2) سرگرميهای تماشاگرانه به مانند تئاتر, کنسرت, و باله نيز موجود ميباشند.)
highbrow version (2) / (1)rock & roll clubs

حتا سرگرميهای فعال نياز به وسيله دارند- قايق , دوچرخه, چوبهای گلف, راکت تنيس , دوربين بزرگ نما , قلاب ماهيگيری- و بدينوسيله ما را به صنعت اوقات فراغت گره ميزند. اما اينگونه استفاده از اوقات فراغت خيلی بهتر از سرگرميهای تماشاگرانه هست. اما آيا کسی که هر ساعت آزاد موجودش را به بازی گلف ميگذراند اسير/ تسخير صنعت فرهنگ بازاری گشته است ؟ من اينطور می انديشم . آيا کسی که هر دلار موجودش را صرف حفظ و تعمير قايق موتوری ميکند اسير صنعت فرهنگ بازاری شده ؟ من اينطور می انديشم. اضافه بر اينها همه آنهائی که تا آخرين ده شاهی خود را در شرط بندی بر روی اسب ها ميبازند , آخرين سی دی ها را ميخرند, آخرين کتاب های داستانی عاشقانه را ميخوانند, شام بيرون ميخورند,  به تورهای مسافرتی ميروند, به پارک های تفريحی سر میزنند , به مسابقات ورزشی , به مشروب خانه ها , و به مجامع بولينگ ميروند, اسکی روی يخ ميکنند, به سالن بيليارد ميروند, کلوبهای شبانه,  کنسرتهای راک , سينما ,و مسابقات ماشين سواری, و شما جمعيتی را ميبينيد که برده صنعت اوقات فراغت , و فعاليت ها و سرگرمی های کالائی گشته اند. تمامی اين فعاليت ها اجتماع (کومونيته) را نابود ساخته و ما را از همديگر منزوی ميگرداند .

مساله ديوانه کننده اينست که اينها اختياری ست. کسی ما را مجبور به انجام هيچکدام از اينکارها نميکند. سرمايه داران ساعات کاری را بزور به ما تحميل و ما را به برده تبديل کرده اند. اما آنها ساعات به اصطلاح فراغت ما را با فريب و اغواگری از ما ستانده, و ما را به تماشاگران و مصرف کنندگان تبديل گردانده اند . خيلی سخت خواهد بود که خود را از صنعت فرهنگ آزاد گردانيم. مشکل / بدبختی اينست که اکثر اين چيزها لذت بخش اند . حال آنکه, ميبايستی تشخيص دهيم , که دارد ما رو نابود ميکند. ما ميتوانيم و ميبايست خود را از دست آنها رها سازيم.

 اين دقيقا يکی از راههائی ست که همگی ما ميتوانيم شروع به در آوردن  دل و روده سرمايه داری بکنيم . ما ميتوانيم دو باره به آموختن ابزار موسيقی دست بزنيم و موسيقی خود را بسازيم . ما مجددا ميتوانيم آواز خواندن دست جمعی را فرا گيريم , قابليتی را که از دست داده ايم ( حال آنکه کسانی که آواز خواندن را فراموش کرده اند هرگز نميتوانند انقلاب کنند; در اينجا يک ايده مطرح  میباشد: ما ميتوانيم با شروع مجدد آواز خواندن سرمايه داری را نابود کنيم). ما ميتوانيم با دور هم جمع شدن با همسايه ها ورزش کنیم . ميتوانيم به کوه نوردی و دوچرخه سواری, و پيک نيک برويم, در سخنرانی مجانی شرکت کنيم, گروههای بحث و جدل راه بيندازيم, در خانه هايمان به بازی دست بزنيم, به گردشهای خارج شهری/' کمپينگ'(بدون يک واگن پر از ابزار) برويم ,کتاب بخوانيم ( کتابهای خوب نه آشغال), به سازماندهی رقص های دسته جمعی با موسيقی دانان با هوش محلی دست بزنیم , تئاتر درست کنيم ,در کنار هم بنشينيم و گپ بزنيم , به ديدار دوستان و اقوام برويم, بخوابيم, در جمع و کنار همديگر باشيم و هيچ کاری نکنيم. صنعت فرهنگ سرمايه دارانه فردا بدون خريد پايان ناپذير ما سرنگون خواهد شد .

Freitag, 29. April 2016


آزاد شدن: ساختن انجمنهای دموکراتیک خود مختار/اوتونوم محله ها
 نوشته رفیق : جیمز هرود
Getting Free
Creating Association of Democratic 
Autonomous Neighborhoods
James Herod
این کتاب را بزبان انگلیسی میتوانید در سایت ذیل بخوانید
http://www.jamesherod.info 
*********************
ترجمه از : پیمان پایدار
==========================

قسمت 21م از فصل هفتم
Support Independent Media

 از رسانه (های-م) مستقل حمایت کنید


آنچه در دهه 1960 به عنوان روزنامه های زیرزمینی آغاز شد، و به شکوفا شدن
 در 1970s و 1980s به عنوان مطبوعات جایگزین/ آلترناتیو ادامه یافت، در دهه سالهای 1990 به عنوان رسانه ای مستقل عرض اندام کرده است . این نام بسیار بهتریست. چرا انتشارات ما میبایست بعنوان آلترناتیو تلقی شود به جای جریان اصلی(1) ، به جای اینکه بالعکس باشد؟ هر چه باشد این انحصارات کمپانیهای غول پیکر رسانه ای هستند که معتبر نیستند، چیزی جز ماشین تبلیغاتی نبوده، و بنابراین خارج از اصول، متقلب ، حاشیه ای، براساس علائق ویژه (سود)، دشمن زندگی  انسانی، زیرزمینی، و غیر اخلاقی . پس چرا این میبایست جریان اصلی در نظر گرفته شود ؟ خوب البته این جریان اصلی برای سرمایه داری است، و بخاطر همین اصطلاح  جریان اصلی برای ما کلمه کثیفی ست . هنوز .
 (1)mainstream
 
رسانه های مستقل ما در حال حاضر متشکل از صدها روزنامه ، مجلات،
خبرنامه ها، ژورنالها،'زینز'(2) و منجمله رادیو و تلویزیون مستقل هستند. جذاب ترین توسعه در این زمینه، فقط در چند سال گذشته، از زمان نبرد سیاتل در نوامبر سال 1999 ایجاد سریع ، در مقیاس جهانی، مراکز رسانه مستقل(3) با استفاده از اینترنت میباشد. این مراکز جمع آوری میکنند متون نوشتاری، گزارش(های-م) صوتی و تصویری در مورد رویداد های جاری و آنها را در دسترس هر کسی که به اینترنت مجهز است میگذارند. این ابتکار بسیار مهم و استراتژیکی ست . بنظر می آید که نسل جدید فعالان از لحاظ رسانه ای بسیار زرنگ و دانا باشند، به مراتب از نسل های گذشته مبارزان مهارت هایشان بیشتر است . آنها به نظر می رسد تا تمرکز بیشتری بر نقش مرکزی رسانه ها از خود نشان میدهند، و در نتیجه چگونه مبارزه در این عرصه حیاتی است.
 (2) zines نشریاتی که - عمدتا-  بشکل دستنویس و تک نفره پیرامون مسایل وسیع جامعه شناسانه، فلسفی و هنری همه گیر شده است. این نشریات و مجله گونه ها، اغلب اوقات در اندازه های کوچک و بعضا متوسط بصورت سیاه و سفید و بدون دنگ و فنگ گرافیکی عرضه میشوند و طبعا بیشتر به محتوا توجه میکنند تا ظاهری آراسته و شسته رفته.
Indymedia(3) 

Mittwoch, 27. April 2016


آزاد شدن: ساختن انجمنهای دموکراتیک خود مختار/اوتونوم محله ها
 نوشته رفیق : جیمز هرود
Getting Free
Creating Association of Democratic 
Autonomous Neighborhoods
James Herod
این کتاب را بزبان انگلیسی میتوانید در سایت ذیل بخوانید
http://www.jamesherod.info 
*********************
ترجمه از : پیمان پایدار
==========================

قسمت 20م از فصل هفتم
Don't Watch Television or Listen to the Radio
تلویزیون نگاه نکنید و رادیو نیز گوش ندهید
اشاره من , البته, به رسانه های کمپانیها میباشد. برای اکثر مردم, شايد بهتر باشد که اصلا تلويزيون و راديو نداشته باشند. هر يک ساعتی که به برنامه های کمپانيها صرف میشود يک ساعت کمتر خواهیم داشت برای ارتباط داشتن رودررو با دوستان و همسايگان , يک ساعت کمتر برای ساختن زندگی ای مستقل, برای ايجاد فرهنگی خود مختار, و گرد هم آئی ترتيبات اجتماعی را دادن که جايگزين سرمايه داری خواهد شد. تلويزيون و راديو جریان اصلی/ غالب( منظور چه دولتی و چه خصوصی که همه جا پخش میشود-م) بیان زشتی/ پلیدیست, با ساعات بی پايانی از تبليغات ,اخبار غرض ورزآنه, نابود کردن محاوره, سکوتشان در مورد هر چيز مهم, پيش پا انگاشتن معرفت و آگاهی, تحريف تاريخ , مهر تائيدشان به حرص و  طمع , هرزگی, و خشونت.  تلويزيون جهانی دروغين , واسطه دار ايجاد ميکند, جهان فرهنگی ای که صافی يافته از ورای منشور ارزشهای سرمايه دارانه! حرکات و حرفهايمان بگونه ای است که انگار تنها فصل مشترکمان چيزی است که در سينما و يا تلويزيون ديده و يا در اخبار شنيده ايم . اين تبديل ميشود به ارتباطی واسطه گونه که ما را بهم می پيونداند. ما ديگر دارای ارتباط فرهنگی مستقيمی که از فعل و انفعال(هم کنش) رودررو با همديگر بوجود آيد نيستيم , بلکه فقط ارتباطاتی گريز آميز(1) , دست دوم , مصنوعی و تحريف شده !
(1)roundabout



من تنها چند نفر را ميشناسم که ميتوانند تلويزيون نگاه کنند بدون اینکه صدمه ببينند. آنها افرادی هستند که از قبل عميقا در فرهنگ آلترناتيو و دگرگون ساز غرق ميباشند. آنها آنقدر که تلويزيون را مطالعه ميکنند, نگاه نميکنند, مثل انواعی از حشره که تا بحال با آن برخورد نکرده اند. آنها با ديدی انتقادی به بررسی تلويزيون مي پردازند, و با معرفت و ارزشهای خود مختار از قبل توسعه يافته به قضاوت آن می نشينند. آنها به تلويزيون به مانند داده هايی که ميبايستی به تجزيه و تحليل شان پرداخت نگاه ميکنند تا بلکه به کشف اينکه طبقه حاکم به چه کاری مشغول است و چه آب و تابی به وقايع جاری ميدهد برسند . آنها معانی پنهان را درک کرده و بدين وسيله از اتفاقات جهان سر در می آورند. هر چند اين کاری است بغايت مهم, اما برای هرکس نيست .

اين ما را با مشکلی روبرو ميکند. ما همگی به اين آگاهی نيازمنديم که بدانيم در جهان چه ميگذرد. ما ميتوانيم روزنامه بخوانيم ,اما به روزنامه های باب روز ميبايستی با همانگونه ديد انتقادی برخورد کرد که به "معانی پنهان درک شده" از تلويزيون و رادیو. در حال حاضر بهترين منابع همانا مطبوعات مستقل , و اینترنت است, که ميتوان برای آگاه ماندن مرتب به آن مراجعه کرد, با گرایش کمتر مغرضانه تجزیه و تحلیل اخبار کمپانیها. با اميدواری به اینکه, یک فرهنگ رشد يابنده مخالفان (مبارزان) شيوه های بهتری را برای دور زدن مطبوعات کمپانی های بزرگ اختراع خواهند کرد.

 يک گزارش تهيه گردیده راجع به اتفاق رخ داده شده در دهکده دور افتاده ای در شمال هند وقتی اولین راديو ترانزيستوری به آنجا وارد میشود قابل تعمق ميباشد. در مدت کوتاهی, روستائيان ديگر از رقص و پايکوبی و خواندن ترانه هايشان به دور آتش دست برداشته و به جای آن دور جعبه راديو نشسته و به موسيقی پخش شده از دهلی نو گوش ميدادند .
 

آزاد شدن: ساختن انجمنهای دموکراتیک خود مختار/اوتونوم محله ها
 نوشته رفیق : جیمز هرود
Getting Free
Creating Association of Democratic 
Autonomous Neighborhoods
James Herod
این کتاب را بزبان انگلیسی میتوانید در سایت ذیل بخوانید
http://www.jamesherod.info 
*********************
ترجمه از : پیمان پایدار
==========================

قسمت 19م از فصل هفتم
Reject Mainstream Division of Social Knowledge
 تقسیم بندی معرفت/ دانش اجتماعی غالب را رد کنیم

حدود صد سال پیش , تا حد زیادی در پاسخ به جنبش قدرتمند کارگری و فرهنگ شدید ضد سرمايه دارى, محافظه کاران در اروپا شروع کردن به تقسیم بندی دانش های اجتماعی به رشته ها یا دیسیپلین ها , که به سرعت نهادینه شد به عنوان رشته ها (دپارتمان ها) در دانشگاه ها و سپس به عنوان مشاغل در بازار کار. اصلی ترین آنها اقتصاد , علوم سیاسی , و جامعه شناسی بودند , اما تاریخ نیز بطور کاملتر تقسیم شد به عنوان رشته ای تخصصی و دیسیپلینی محدودتر, همانطور که فلسفه. روانشناسی زودتر جدا شده بود , و مردم شناسی اضافه گردید . کوچکترین توجیهی  برای هیچ کدام از این ها وجود ندارد. بطور مثال , چیزی بنام اقتصاد وجود ندارد.(این دقیقا بحث مارکس میباشد. او , بجای این مقوله بورژوائی , اقتصاد سیاسی را مطرح میکند-م). اما چنین ادعایی برای اذهان معاصر ابلهانه بنظر میآید. آنچه که محافظه کاران در انجام آن موفق شدند همانا مخدوش کردن راه دیگری از نگاه کردن به زندگی انسان میباشد که از مجموعه کاملا متفاوتی از معیارها - بدیگر زبان, نقد رادیکال تمدن سرمايه دارى پیروی میکند. این تقسیم بندیهای اشتباه در حال حاضر یکی از بزرگترین موانع درک جهانیست که در آن زندگی میکنیم.

 

آزاد شدن: ساختن انجمنهای دموکراتیک خود مختار/اوتونوم محله ها
 نوشته رفیق : جیمز هرود
Getting Free
Creating Association of Democratic 
Autonomous Neighborhoods
James Herod
این کتاب را بزبان انگلیسی میتوانید در سایت ذیل بخوانید
http://www.jamesherod.info 
*********************
ترجمه از : پیمان پایدار
==========================

قسمت 18م از فصل هفتم
Democratize All Voluntary Associations
دموکراتیزه کردن تمام انجمن های داوطلبانه 



  دموکراتیزه کردن، منظورم دموکراسی مستقیمه، موجب میشود که انجمن بگونه همکاری از طریق مجامع رو در رو کار کند. متاسفانه، تمرین دمکراسی مستقیم تقریبا از فرهنگ ما ناپدید شده است. اولین کاری که ما در عوض انجام میدهیم وقتی دور هم جمع میشویم تا انجمنی ایجاد کنیم همانا  انتخاب مجریان و قدرت/اتوریته را تفویض کردن به آنهاست، سپس جلسات را منحل کرده و قید قدرت خودگردانی را میزنیم. یعنی که، ما یک سلسله مراتب (هیرارشی) درست میکنیم، حتی اگر این دموکراتیک متصور بشود( که بموجب آن ما رهبران را دوره ای انتخاب کنیم از طریق انتخابات). اما این شیوه را میتوان رها کرد، و ما میتوانیم به تمرین دموکراسی مستقیم بر گردیم . هیچکس جلوی ما را نگرفته برای انجام اینکار همین الان، در تمامی انجمنهای گوناگون که تاسیس میکنیم ، حالا میخواهد کلوبهای شطرنج باشد،  انجمنهای معلمین- والدین، سازمانهای حرفه ای، گروههای ارکستر،   تعاونیهای غذائی، یا هر چیز دیگر. این را میتوان در تمامی سازمانهائی که ما ایجاد میکنیم که در دولت ثبت نشده است انجام داد. به اصطلاح شرکتهای غیر انتفاعی ،که در دولت ثبت شده اند(یعنی که، گزینش شده اند در دولت)،معمولا ملزم به داشتن هیئت مدیره و مدیر اجرائی از طرف قانون میباشند. با این وجود، در خیلی موارد امکانش هست که کارهای دفتری/ کاغذ بازی را برای الزامات اداری انجام داد( که مستلزم ایجاد هیرارشی ست- یعنی که، ساختار اقتدارگرایانه برای شرکت)، اما پروژه را ، درونی، غیر رسمی، به شیوه دموکراسی مستقیم گرداند. در حال حاضر، این یک واقعیت تاسف آورست  که شرکتهای غیر انتفاعی و سازمانهای غیر دولتی (ان جی او-م) تقریبا بدون استثنا اقتدار گرایانه هستند. اما این چیزیست که ما شاید بتوانیم تغییرش دهیم، خیلی قبل از اینکه قابل تسخیر و دموکراتیزه کردن صرفش مطرح باشد. تجربه ای را که ما الان میتوانیم  با دموکراسی مستقیم در انجمنهای دواطلبانه،غیر انتفاعی، و غیر دولتی بدست آوریم  بعدها بما  در محل کار، محله ، و انجمنهای خانگی کمک میکند.