Donnerstag, 17. August 2017



 Anarchy Worksآنارشی کار میکند
Ardent Press,2010 - No Copyright-279 pages  
از رفیق: پیتر گلدرلوس
Peter Gelderloos
Anarchy Works - Peter Gelderloos

ترجمه از : پیمان پایدار 
=============================

 فصل سوم
Economy

(الف)?Without wages,what is the incentive to work
بدون دستمزد، چه انگیزه ای برای کار است؟

(ب)?Don't people need bosses and experts
آیا مردم به کارفرمایان و کارشناسان نیازی ندارند؟

(پ)?Who will take out the trash
چه کسی سطل زباله را بیرون میبرد؟

(ت)?Who will take care of the elderly and disabled
چه کسی از سالمندان و معلولان  مراقبت میکند ؟

(ث)?How will people get healthcare
 مردم چگونه مراقبت های بهداشتی را دریافت میکنند؟

(ج)? What about education
 در مورد آموزش و پرورش چطور؟ 

(چ)?What about technology
در مورد تکنولوژی چطور؟

(خ) ?How will exchange work
  تبادل چگونه کار خواهد کرد؟

(د)?What about people who still want a consumerist lifestyle
  در مورد افرادی که هنوز شیوه زندگی مصرفی را می خواهند چی ؟ 

(ذ)What about building and organizing large, spread-out
? infrastructure

 در مورد ساخت و سازماندهی بزرگ، پخش و پلای زیرساخت ها چی کار میکنیم ؟

(ر) ?How will cities work
شهرها چگونه کار خواهند کرد؟

(ز)?What about drought,famine,or other catastrophes

 در مورد خشکسالی، قحطی، و یا فجایع دیگر چی؟

(ژ) Meeting our needs without keeping count

دستیابی به نیازهای مان بدون حفظ حساب کتاب

****************************************
(ذ)What about building and organizing large, spread-out
? infrastructure

 در مورد ساخت و سازماندهی بزرگ، پخش و پلای زیرساخت ها چی کار میکنیم ؟


بسیاری از کتاب های تاریخی غرب، ادعا می کنند که دولت مرکزی ناشی از نیاز به ساخت و نگهداری پروژه های زیربنایی بزرگ، به ویژه آبياری
، است. با این حال، این ادعا بر این فرض استوار است که جوامع نیاز به رشد کردن دارند و نمیتوانند مقیاس خود را برای جلوگیری از متمرکز کردن محدود سازند- فرضیه ای که بارها مورد بی اعتبار قرار گرفته است. و در حالی که پروژه های آبیاری در مقیاس بزرگ نیازمند مقداری هماهنگی است، تمرکز تنها یک نوع از هماهنگی است.

 در هند و آفریقای شرقی، جوامع محلی شبکه های آبیاری گسترده ای را ایجاد کردند که بدون دولت یا تمرکز مدیریت می شد. در منطقه  'تپه های تایتا'(1) که امروز 'کنیا' است، مردم دست به ایجاد سیستم های آبیاری پیچیده ای زدند که صدها سال قدمت داشتند، اغلب تا زمانی که فعالیت های کشاورزی استعماری به آنها پایان داد. خانوارها از آن روز به روز نگهداری می کردند، هر کدام مسئول نزدیکترین قسمت زیرساخت های آبیاری بودند که مالکیت مشترک نیزهم بود. سنتی دیگر مردم را به طور دوره ای برای تعمیرات عمده دور هم جمع میکرد: به نام " کار هارامبی"(2)، نوعی از کار جمعی، با انگیزه اجتماعی ، شبیه به سنت های بسیاری از جوامع غیر متمرکز دیگر. مردم 'تپه های تایتا' استفاده منصفانه را از طریق یکسری ترتیبات اجتماعی، که توسط سنت به آنها رسیده، ضمانت میکردند: اینکه به هر خانوار چه مقدار آب تعلق داشت؛ و کسانی که این اقدامات را نقض میکردند با تحریم های بقیه  کومونیته روبرو می شدند.
Tata Hills (1) / (2)"harambee labor


 زمانی که بریتانیا منطقه را مستعمره کرد، آنها تصور می کردند که بهتر از مردم محلی می دانند و یک سیستم آبیاری جدید  که، طبعا، بر اساس 'تولید محصول برای فروش'(1) بود، بر مبنای تخصص مهندسی و قدرت مکانیکی شان ایجاد کردند. در طول خشکسالی سالهای 1960، سیستم بریتانیا به طرز فجیهی شکست خورد و بسیاری از مردم محلی برای تغذیه خود به سیستم آبیاری بومی بازگشتند. بزعم یک متخصص قومی('اتنولوژیست': شاخه ای از مردم شناسی-م)، " به نظر می رسد که آبیاری شرق آفریقا در دوران ما قبل استعماری بسیار گسترده تر و با مدیریت بهتری کار میکرده است." (48)
(48)Patrick Fleuret,"The Social organizaion of Water Control in the Taita Hills,Kenya,"American Etnologist,Vol.12,1985.
(48) پاتریک فلورت، "سازمان اجتماعی کنترل آب در تپه های تایته ، کنیا"، متخصص قوم شناسی در آمریکا، جلد 12، 1985.


در طول جنگ داخلی اسپانیا، کارگران در کارخانه های اشغال شده یک اقتصاد کل جنگی هماهنگ کردند. سازمان های آنارشیستی، که در تحقق انقلاب نقش مهمی ایفا کرده بودند، یعنی اتحادیه کارگری 'سی ان تی'(1)، اغلب پایه های جامعه جدید را فراهم می کردند. به خصوص در شهر صنعتی بارسلونا،  'سی ان تی' با ارائه ساختارش اقتصاد کنترل شده توسط کارگران را اداره میکرد- وظیفه ای که پیش از آن برای سالیان سال خود را آماده کرده بود. هر کارخانه خودش را با کارگران فنی و اداری خود سازماندهی  کرده بود؛ کارخانه ها در همان صنعت در هر محل در فدراسیون محلی صنعت خاص خود سازمان یافته بودند؛ تمام فدراسیون های محلی یک محل خود را در یک شورای اقتصاد محلی سازماندهی کردند "که در آن تمام مراکز تولید و خدمات نمایندگی می شدند"؛ و فدراسیون های محلی و شوراها به طور موازی در  'فدراسیون های ملی صنایع و فدراسیون های اقتصاد ملی' سازماندهی شده بودند.(49)

CNT : Confederación Nacional del Trabajo (1) 
National Federations of Industry and National Economic Federations
(49) سم دولگوف،کلکتیوهای آنارشیستی، نیویورک: انتشارات زندگی آزاد، 1974، ص.6 
 (49)Sam Dolgoff, The Anarchist Collectives,New York:Free Life Editions,1974,p.66. 


کنگره همه کلکتیوهای کاتالان بارسلونا(1) در تاریخ 28 اوت سال 1937 نمونه ای از هماهنگی فعالیت ها و تصمیمات خود را ارائه می دهد. کارخانه های کلکتیویزه شده  کفش به اعتبار دو میلیون 'پزتایی'(2) نیاز داشتند. به دلیل فقدان چرم، آنها مجبور بودند ساعت ها را کاهش دهند، هرچند هنوز تمام حقوق کارگرانشان را تمام وقت پرداخت می کردند. شورای اقتصادی وضعیت را بررسی کرد و گزارش داد که مازاد کفش وجود ندارد. کنگره موافقت کرد که اعتبار را برای خرید چرم اعطا کرده و کارخانه ها را به منظور کاهش قیمتهای کفش مدرن سازندپس از آن، شورای اقتصاد طرح های پیشنهادی برای ساخت یک کارخانه آلومینیوم را، که برای تلاش های جنگی مورد نیاز بود، مشخص کردآنها مواد موجود را در اختیار داشتند، همکاری متخصصان شیمی، مهندسان و تکنسین ها را تأمین کردند و تصمیم گرفتند پول را از طریق کلکتیوها جمع آوری کنند. کنگره همچنین برای کاهش دادن بیکاری در شهر تصمیم به ایجاد یک طرح با کارگران کشاورزی گرفت، با کمک کارگران بیکاردر شهرها، و مناطق جدیدی را به زیر کشت ببرد.
 Barcelona  congress of  all Catalan collectives (1) / (2)  Pesetas


در والنسیا، 'سی ان تی' صنعت پرتقال را ، با دویست و هفتاد کمیته در شهرها و روستاهای مختلف برای رشد، خرید، بسته بندی و صادرات، سازماندهی کرد. در این روند، آنها از چندین هزار واسطه/میانجی خلاص شدند. در 'له ره دو'(1) صنعت ماهیگیری کلکتیویزه شد، کارگران کشتی ها را مصادره کردند، دست میانجیان را که تمام سود را بالا میکشیدند کوتاه ، و از سودها برای بهبود کشتی ها و سایر تجهیزات استفاده و یا به خودشان پرداخت می کردند. صنایع نساجی کاتالونیا دویست و پنجاه هزار کارگر را در کارخانجات متعدد به کار گماشت. در طول کلکتیویزه کردن، آنها از شر مدیران با حقوق کلان خلاص شدند، حقوق خود را پانزده درصد افزایش دادند، ساعت کاریشان را از 60 به 40 ساعت در هفته کاهش دادند، ماشینهای جدیدی را خریداری و کمیته های مدیریتی را انتخاب کردند .
Laredo (1)




در کاتالونیا، کارگران آزادیخواه/لیبرترین نتایج قابل توجهی را در حفظ زیرساخت های پیچیده جامعه صنعتی که به دست 
گرفته بودند از خود نشان دادند. کارگرانی که همیشه مسئول این کارها بودند، قابلیت خود را در به سر انجام رساندن آنها ثابت کردند و حتی کار خود را در نبود کارفرمایان 
بهبود بخشیدند. "بدون منتظر شدن از گرفتن دستور از کسی، کارگران خدمات تلفن معمولی را در عرض  سه روز بازسازی کردند [پس از پایان گرفتن درگیریهای شدید خیابانی]....همینکه این کار اضطراری حیاتی به پایان رسید، یک نشست عمومی از کارگران تلفن تصمیم به کلکتیویزه کردن سیستم تلفن گرفت."(50) کارگران به بالا بردن حقوق اعضایی که کمترین حقوق را داشتند رای دادندخدمات گاز، آب و برق نیز کلکتیویزه شد. مدیریت کلکتیو آب نرخ را به میزان پنجاه درصد کاهش داد و هنوز قادر به اعانه دادن مقادیر زیادی پول به کمیته میلیشیای ضد فاشیست گردید. کارگران راه آهن کلکتیویزه کردند راه آهن را و در جایی که تکنسین های راه آهن فرار کرده بودند، کارگران با تجربه به عنوان جایگزین انتخاب شدند. جایگزین ها با وجود عدم وجود تحصیلات رسمی، لیاقت خود را نشان دادند؛ زیرا آنها از طریق تجربه کار با تکنسین ها برای حفظ خطوط یاد گرفته بودند
(50)همانجا صفحهDitto,p.88


 کارکنان حمل و نقل شهری در بارسلونا - شش هزار و پانصد از هفت هزار نفرشان عضو سی ان تی بودند- با بیرون کردن مدیران با حقوقهای بیش از حد بالا و سایر مدیران غیر ضروری مقادیر قابل توجهی پول صرفه جویی کردند. پس از آن ساعت کارشان را به چهل ساعت در هفته کاهش دادند، حقوق خود را بین شصت درصد (برای پایین ترین سطح درآمد) و ده درصد (برای بالاترین سطح درآمد) افزایش دادند، و  با پایین آوردن کرایه و دادن سواری رایگان به بچه مدرسه ای ها و اعضای میلیشای زخمی به کل جمعیت کمک کردند. آنها تجهیزات و خیابان های آسیب دیده را تعمیر کردند، باریکا ها را پاک، سیستم حمل و نقل در بارسلونا را فقط پنج روز پس ازمتوقف شدن جنگ راه اندازی کردند، و ناوگان هفتصد ترالی را(مترو رو زمینی-م)- بالاتر از شش صد عدد قبل از انقلاب - در خیابانها با رنگ آمیزی قرمز و سیاه مستقر کردند. برای سازمان خودشان:

"صنف های مختلف کار خود در یک اتحادیه صنعتی از تمام کارگران حمل و نقل هماهنگ و سازماندهی کردند. هر بخش توسط یک مهندس تعیین شده از طرف اتحادیه و یک کارگر منتخب از طرف اعضای عمومی  مدیریت میشد. نمایندگی های بخش های مختلف در یک منطقه مشخص عملیاتشان را هماهنگ میکردند. در حالی که بخش ها جداگانه برای انجام عملیات خاص خود گردهم جمع میشدند،تصمیماتی که به طور کلی بر زندگی کارگران تاثیر میگذاشت در جلسات اعضای عمومی گرفته میشدند. "


مهندسین و تکنسین ها به جای تشکیل یک گروه نخبه با کارگران ساده ادغام شدند. "مهندس، به عنوان مثال، نمی توانست یک پروژه مهم را بدون مشورت با سایرکارگران انجام دهد، نه تنها به دلیل اینکه مسئولیت ها باید به اشتراک گذاشته شوند بلکه همچنین به دلیل اینکه در مشکلات عملی کارگران ساده تجربه عملی ای  به دست می آوردند که تکنسین ها اغلب فاقد آن بودند." حمل و نقل عمومی در بارسلونا نیز به میزان خودکفایی بیشتری دست یافت: قبل از انقلاب، دو درصد از لوازم تعمیر و نگهداری توسط شرکت خصوصی ساخته میشد و بقیه نیز باید خریداری شده یا وارد شوند. در عرض یک سال پس از اجتماعی شدن، نود و هشت درصد از وسایل تعمیرات در کارگاه های اجتماعی ساخته میشدند."اتحادیه همچنین خدمات پزشکی رایگان، منجمله کلینیک ها و مراقبت های پرستاری در منزل را برای کارگران و خانواده هایشان ارائه میداد" (51)
(51)All the quotes and statistics in the paragraph come from Sam Dolgoff,The Anarchist Colletives,

New York: Free Life Editions,1974,pp.88-92
(51) تمام نقل قول ها و آمار ها در این پاراگراف از سم دولگوف، کلکتیوهای آنارشیستی
نیویورک: انتشارات زندگی آزاد، 1974، ص.92-88 آمده است.


برای بهتر یا بدتر، انقلابیون اسپانیا همچنین بانک های دهقانی، بانک های کارگری و شوراهای اعتبار و مبادله را آزمایش کردند. '
فدراسیون کلکتیوهای دهقانان مشرق'یک بانک توسط 'اتحادیه کارگران بانک' ایجاد کردند تا به کشاورزان کمک کند تا از منابع وسیع اجتماعی مورد نیاز برای زیرساخت های خاص - و یا انواع فشرده منابع کشاورزی بهره مند شوند. 'بانک مرکزی کار(گران) بارسلونا' اعتبار بیشتری را از کلکتیوهای موفق تر به کلکتیوهای سودمند اجتماعی مورد نیاز انتقال میداد. معاملات نقدی به حداقل نگه داشته میشد و اعتبار به عنوان اعتبار منتقل میشد. 'بانک کار(گران)' همچنین ترتیب ارز خارجی و واردات و خرید مواد خام را میداد . در صورت امکان پرداخت توسط کالاها صورت می گرفت، نه به صورت نقدی. این بانک برای سرمایه گذاری/ سودآوری نبود
؛
 فقط یک درصد سود گرفته شده را برای پرداخت هزینه هایش صرف می کرد. 'دیه گوآبد د سنتیان'، اقتصاددان آنارشیست، در سال 1936 گفت: "اعتبار یک عملکرد اجتماعی  خواهد بود و نه بورس/دلال بازی خصوصی یا ربا خواری... اعتبار براساس امکانات اقتصادی جامعه و نه منافع یا سود خواهد بود.... 'شورای اعتبار و تبادل' مانند دماسنج محصولات و نیازهای کشور خواهد بود."(52) در این آزمایش، پول به عنوان نمادی از حمایت اجتماعی و نه به عنوان نماد مالکیت عمل می کرد - این به معنای انتقال منابع بین اتحادیه های تولید کننده بود تا سرمایه گذاری توسط دلالان. در یک اقتصاد پیچیده صنعتی، چنین بانک ها مبادله و تولید را کارآمد تر می کنند، هرچند که آنها همچنین خطر تمرکزگرایی یا ظهور مجدد سرمایه را به عنوان یک نیروی اجتماعی نشان می دهند. علاوه بر این، تولید کارآمد ومبادله به عنوان یک ارزش باید با شک و شبهه، حداقل، توسط افرادی که علاقه مند به آزادی هستند، دیده شود.
Councils of Credit and Exchange /The Levant Federation of Peasant Collectives 
 Bank Workers Union / The Central Labor Bank of Barcelona / Diego Abad de Santillan
(52) All the quotes and statistics in the paragraph come from Sam Dolgoff,The Anarchist Collectives,New York:Free Life Editions,1974,pp.88-92.
(52) همه نقل قولها و آمارها در این پاراگراف از سم دلگوف، کلکتیوهای آنارشیستی، انتشاراتی زندگی آزاد، نیویورک: 1974، pp.88-92


تعدادی از روش ها وجود دارد که می تواند جلوی تسهیل بازگشت 
نهادهای نظیر بانک های کار(گری) را به سرمایه داری بگیرد؛ هر چند متأسفانه یورش توتالیتاریسم هم از سوی فاشیست ها و هم کمونیست ها، آنارشیست های اسپانیایی را از فرصت توسعه آنها محروم کرد. اینها ممکن است شامل چرخش و مخلوط کردن وظایفی باشد برای جلوگیری از ظهور یک طبقه از مدیران جدید، ایجاد ساختارهای منفردی که نمی تواند در سطح مرکزی یا ملی کنترل شود، ترویج همان اندازه از تمرکز زدایی ممکن که سادگی
 و حفظ سنتی ثابت که منابع مشترک و ابزار ثروت اجتماعی هرگز برای فروش نیستند.

اما تا زمانی که پول یک واقعیت مرکزی از وجود بشریست، فعالیت های بی شمار انسان به ارزش های کمی کاهش می یابد و ارزش می تواند به عنوان قدرت به منصه ظهور برسد و بنابرین
 از فعالیتی که آن را ایجاد کرده، بیگانه است. به عبارت دیگر، می تواند به سرمایه تبدیل شود. به طور طبیعی آنارشیست ها در مورد چگونه برقرار کردن تعادل بین عملگرایی و کمال و یا اینکه تا چه عمقی باید پیش روند تا سرمایه داری را ریشه کن کنند توافق ندارند، اما مطالعه همه امکانات، از جمله آنهایی که محکوم به شکست  اند یا بدتر از آن، تنها می تواند کمک کند.