Anarchy Worksآنارشی کار میکند
Ardent Press,2010 - No Copyright-279 pages
از رفیق: پیتر گلدرلوس
Peter Gelderloos
ترجمه از : پیمان پایدار
=============================
فصل ششم
Revolution
قلاب
برای پایان دادن به تمامی سلسله مراتب اجباری و باز کردن فضائی برای سازماندهی افقی، جامعه آزاد، مردم باید بر قدرت های سرکوبگرانه دولت غلبه کنند، همه نهادهای سرمایه داری، پدرسالاری و نژاد پرستی(برتری سفید پوستان) را از بین ببرند و کومونیته هائی ایجاد کنند که خود را بدون مقامات جدید سازماندهی میکند.
======================
(1) چگونه مردمی که به طور افقی سازماندهی شده اند، امکان غلبه کردن بر دولت را خواهند داشت؟
How could people organized horizontally possibly
overcome the state
How could people organized horizontally possibly
overcome the state
(2) چگونه می توانیم مطمئن باشیم که انقلابیون به مقامات/اتوریته های جدیدی مبدل نمی شوند؟
(2) How do we know revolutionaries won't become
new authorities
(2) How do we know revolutionaries won't become
new authorities
(3) چگونه کومونیته ها در وحله اول تصمیم می گیرند که خود
را سازمان دهند؟
?How will communities decide to organize themselves at first
(4) جبران خسارت برای ستم های گذشته چگونه خواهد بود؟
?How will reparations for past oppressions be worked out
(5) چگونه یک اخلاق کمونی/جمعی، ضد اقتدارگرا، زیست محیطی بوجود می آید؟
How will a common,anti authoritarian,ecological
ethos come about
(6) انقلابی که حاوی انقلابهای متعددی ست.
A revolution that is many revolutions
====================================
(3) چگونه کومونیته ها در وحله اول تصمیم می گیرند که خود
را سازمان دهند؟
?How will communities decide to organize themselves at first
همه افراد قادر به خود سازماندهی هستند، مهم نیست که در کار سیاسی تجربه دارند یا نه. البته، در ابتدا کنترل کردن زندگی مان آسان نخواهد بود، اما در نهایت امکان پذیر است. در بیشتر موارد، مردم روش آشکاری را اتخاذ می کنند، بطور خود انگیخته دست به تشکیل جلسات بزرگ، جلسات باز با همسایگان، همکاران، و یا با رفقای خود در باریگادها در مواقع بحرانی برای پیدا کردن آنچه که باید انجام شود، راه می اندازند . در برخی موارد، جامعه از طریق سازمان های انقلابی از قبل موجود سازمان می یابد.
شورش مردمی آرژانتین در سال 2001 نشان داد که مردم سطح کنترل بی سابقه ای را بر زندگی خود دارا بودند. آنها مجامع محله را تشکیل دادند، کارخانه ها را اشغال کردند و زمین را ترک ، شبکه های داد و ستد را ایجاد، بزرگراه ها را سد معبر کردند تا دولت را مجبور به کمک رسانی به بیکاران کنند، خیابان ها را علیه سرکوب مرگبار پلیس تحت اختیار خود گرفتند، و چهار رئیس جمهور و چند معاون رئیس جمهور و وزیران اقتصادی را پشت سر هم مجبور به استعفا کردند. در تمام اینمدت ،آنها کسی را به رهبری برنگزیدند و اکثر مجامع محله، احزاب سیاسی و اتحادیه های کارگری را که تلاش می کردند این نهادهای خود جوش را بدرون خود جدب کنند را طرد کردند. در داخل مجامع، اشغال کارخانه و سایر سازمانها، آنها به اقناع گرائی متوسل شده و مشوق سازماندهی افقی بودند. به گفته یکی از فعالانی که در ایجاد جایگزین ساختارهای اجتماعی در محله خود دست داشت ،جائی که بیکاری به 80 درصد رسیده بود: "ما در حال ساخت قدرت هستیم، نه این که آن را بدست گیریم ".(101)
شورش مردمی آرژانتین در سال 2001 نشان داد که مردم سطح کنترل بی سابقه ای را بر زندگی خود دارا بودند. آنها مجامع محله را تشکیل دادند، کارخانه ها را اشغال کردند و زمین را ترک ، شبکه های داد و ستد را ایجاد، بزرگراه ها را سد معبر کردند تا دولت را مجبور به کمک رسانی به بیکاران کنند، خیابان ها را علیه سرکوب مرگبار پلیس تحت اختیار خود گرفتند، و چهار رئیس جمهور و چند معاون رئیس جمهور و وزیران اقتصادی را پشت سر هم مجبور به استعفا کردند. در تمام اینمدت ،آنها کسی را به رهبری برنگزیدند و اکثر مجامع محله، احزاب سیاسی و اتحادیه های کارگری را که تلاش می کردند این نهادهای خود جوش را بدرون خود جدب کنند را طرد کردند. در داخل مجامع، اشغال کارخانه و سایر سازمانها، آنها به اقناع گرائی متوسل شده و مشوق سازماندهی افقی بودند. به گفته یکی از فعالانی که در ایجاد جایگزین ساختارهای اجتماعی در محله خود دست داشت ،جائی که بیکاری به 80 درصد رسیده بود: "ما در حال ساخت قدرت هستیم، نه این که آن را بدست گیریم ".(101)
(101) جان جردن و جنیفر ویتنی، که همشون (گورشونو گم کنند-م) بروند: آرژانتین
شورش مردمی ، مونترال: کرسبله به دب، 2003،صفحه56.
(101) John Jordon and Jennifer Whitney, Que Se Vayan Todos: Argentina's
Popular Rebellion,Montreal:Kersplebedeb,2003,P.56.
مردم بیش از 200 مجمع/انجمن محله ، با حضور هزاران نفر، فقط در بوئنوس آیرس تشکیل دادند؛ با توجه به یک نظرسنجی، یکی از هر سه ساکن پایتخت در مجمعی شرکت میکرد. مردم با ملاقات در محله های خود شروع میکردند، اغلب بر سر یک وعده غذایی مشترک یا قابلمه مردمی(*). بعد آنها فضایی را به عنوان یک مرکز اجتماعی تحت اشغال خود در آورده - در بسیاری از موارد، یک بانک تعطیل شده را . خیلی زود انجمن محله به تشکیل جلسات هفتگی خود دست میزد "در مورد مسائل کومونیته /جامعه، اما همچنین در مورد موضوعاتی مانند بدهی خارجی، جنگ و تجارت آزاد" و همچنین "چگونه آنها می توانند با هم کار کنند و چگونه آنها آینده را می بینند." بسیاری از مراکز اجتماعی در نهایت به ارائه خدماتی چون:
"یک فضای اطلاعات و شاید کامپیوترها، کتاب ها و کارگاه های مختلف یوگا، دفاع شخصی، زبان ها و مهارت های پایه ای می پرداختند. بسیاری نیز باغچه های کومونیته وار دارند، پس از مدارس بچه ها دست به فعالیت در باشگاه ها و کلاس های آموزش بزرگسالان، رویدادهای اجتماعی و فرهنگی می زدند، طبخ مواد غذایی به صورت جمعی و به سازماندهی سیاسی برای خود و در حمایت از 'پی که ته روس'(+) وکارخانه های مصادره نیز هم ." (102)
تظاهر کنندگان با پلاکاردهایشان(*)olla popular/ (+)piqueteros
مجامع دست به تشکیل گروه های کاری زدند، مانند کمیته های مراقبت های بهداشتی و جایگزین رسانه ای، که جلسات بیشتری را با افرادی که بیشترین علاقه را به آن پروژه ها داشتند برگزار میکردند
ساختار مجمع/انجمن به سرعت در سطح استانی و ملی گسترش یافت. در طی دو ماه از آغاز شورش/قیام، "مجمعی از مجامع " خواستار تعویض دولت توسط مجامع شد. این اتفاق رخ نداد، اما در نهایت دولت آرژانتین مجبور شد امتیازات مردمی زیادی بدهد- اعلام کرد که پرداخت بدهی های بین المللی اش را به تعویق خواهد انداخت، اتفاق بی سابقه ای بود. صندوق بین المللی پول از شورش های مردمی
در انقلاب مجارستان سال 1956، قدرت دولت پس از اینکه توده دانشجویان معترض
.
(102) ناتاشا گوردون و پل چاترتون، کنترل را مجددا بدست گرفتن : سفری از ورای
شورش مردمی در آرژانتین، لیدز (انگلستان): دانشگاه لیدز، 2004
(102) Natasha Gordon and Paul Chatterton ,Taking Back Control:A Journey through
Argentina's Popular Uprising,Leeds (UK): University of Leeds,2004
مجامع دست به تشکیل گروه های کاری زدند، مانند کمیته های مراقبت های بهداشتی و جایگزین رسانه ای، که جلسات بیشتری را با افرادی که بیشترین علاقه را به آن پروژه ها داشتند برگزار میکردند
. بزعم بازدید روزنامه نگاران مستقل :
"در بعضی مجامع 200 نفر شرکت می کنند و دگر انجمن ها بسیار کوچکتر هستند. یکی از مجمع هایی که ما شرکت کردیم حدود 40 نفر حضور داشتند، از دو مادری که در کنار پیاده رو در حین شیر دادن بودند گرفته، تا یک وکیل در کت و شلوار، یک
هیپی لاغر با لباس رنگارنگ باتیک(ساخت اندونزی-م)، یک راننده تاکسی سالخورده،یک پیام رسان دوچرخه سوار مسحور کننده، با یک دانشجوی پرستاری. ملغمه ای کامل از جامعه آرژانتین ایستاده بود
در یک دایره در یک گوشه خیابان تحت نور نارنجی رنگ چراغ سودیوم، بلندگوئی نونوار را دست بدست می گرداندند و در مورد چگونه بازگرداندن کنترل زندگی خود بحث میکردند. هر از چند گاهی
یک ماشین عبور می کرد و بوقش را به حمایت از آنها بصدا در می آورد، و این همه بین 12-8 شب در چهارشنبه شبی
اتفاق می افتاد
! (103)
(103) جان جردن و جنیفر ویتنی، گوربابای همشون/همشون برن گم شن: آرژانتین
محبوب شورش، مونترال: کرسپله به دب، 2003، P.9.
(103)John Jordon and Jennifer Whitney,Que Se Vayan Todos: Argentina's
Popular Rebellion, Montreal: Kersplebedeb,2003,P.9.
به زودی مجامع محله در سطح شهر هماهنگ گردیدند. هفته ای یکبار
مجمع ها سخنگویان خود را به جلسات بین محله ای میفرستادند،
که هزاران نفر از سراسر شهر را برای پیشنهاد پروژه های مشترک و برنامه های اعتراض آمیز دور هم جمع میکرد. درجلسات بین محله ای، تصمیم گیری ها با رای اکثریت انجام می شد، اما ساختار غیر اجباری بود، بنابراین تصمیم گیریها الزام آور نبودند - در صورتی انجام میشدند که اشتیاق عملی کردنش را داشتند. بر این اساس
اگر تعداد زیادی از افراد در جلسات بین محله ای در مورد پروژه ویژه ای مخالفت میکردند بر روی پروژه کار بیشتری میکردند تا حمایت بیشتری را کسب کنند.
ساختار مجمع/انجمن به سرعت در سطح استانی و ملی گسترش یافت. در طی دو ماه از آغاز شورش/قیام، "مجمعی از مجامع " خواستار تعویض دولت توسط مجامع شد. این اتفاق رخ نداد، اما در نهایت دولت آرژانتین مجبور شد امتیازات مردمی زیادی بدهد- اعلام کرد که پرداخت بدهی های بین المللی اش را به تعویق خواهد انداخت، اتفاق بی سابقه ای بود. صندوق بین المللی پول از شورش های مردمی
و حمایت جهانی از جنبش ضد جهانی سازی خیلی ترسیده بود، و آنقدر از سقوط فرزند خلفش(سمبل دنباله روی کورکورانه آرژانتین-م) خجالت زده شده بود، که می بایست این خسارت/صدمه خیره کننده را بپذیرد. جنبش آرژانتین نقش مهمی در انجام یکی از اهداف اصلی جنبش ضد جهانی سازی ایفا کرد: شکست صندوق بین المللی پول و بانک جهانی . تا زمان این نوشتار، این موسسات بی اعتبار شده اند و با ورشکستگی مواجه می باشند. در همین حال، اقتصاد آرژانتین تثبیت شده و بخش اعظم خشم مردمی از بین رفته است. هنوز، برخی از مجامع که جایگاه حیاتی در قیام ایفا کردند، کماکان بعد از هفت سال ادامه دارند. دفعه بعد که مناقشات به منصه ظهور میرسند، این مجامع در حافظه جمعی/کلکتیو همچون بذرهای جامعه آینده باقی خواهند ماند.
شهر گوانگجو (یا کوانگجو) در کره جنوبی، خود را برای شش روز در ماه مه 1980 آزاد کرد، پس از اینکه اعتراض دانشجویان و کارگران به دیکتاتوری نظامی، در پاسخ به اعلام حکومت نظامی، افزایش یافت. معترضان ایستگاه تلویزیونی دولت را سوزاندند و ه اسلحه هائی را بدست گرفتند، به سرعت "ارتش شهروندان" را سازماندهی و پلیس و ارتش را اخراج کردند. همانند دیگر شورش های شهری، منجمله در پاریس سالهای 1848 و 1968، بوداپست در سال 1919 و در پکن در سال 1989، دانشجویان و کارگران در گوانگجو، به سرعت دست به تشکیل انجمنهای باز برای سازماندهی زندگی در شهر و برقراری ارتباط با دنیای خارج زدند. شرکت کنندگان در قیام از یک سیستم پیچیده سازمانی سخن میگویند که به صورت خود به خودی و در کوتاه مدت زمانی و بدون رهبران گروه های دانشجویی اصلی و سازمان های اعتراض کننده که قبلا دستگیر شده بودند توسعه یافت. سیستم آنها شامل یک ارتش شهروندی، یک مرکز وضعیت، یک کمیته شهروندی- دانشجویی، هیئت برنامه ریزی و اداراتی برای دفاع، تحقیق، اطلاعات، خدمات عمومی، دفن مردگان و سایر خدمات میشد(104). حمله ای به مقیاس کامل توسط واحدهای ویژه ارتش کره با حمایت ایالات متحده، برای متوقف کردن شورش و جلوگیری از گسترش آن ،لازم گردید. چند صد نفر در این روند کشته شدند. حتی دشمنان این شورش مقاومت مسلحانه را "شدید و منظم" توصیف کردند. ترکیبی از سازمان های خودبخودی ، انجمنهای باز و کمیته هائی با تمرکز ویژه سازمانی، تاثیری عمیق بجا گذارد، نشان داد که چگونه جامعه به .سرعت می تواند خود را تغییر دهد، همینکه از عادت به اطاعت از حکومت خاتمه دهد
Gwangju/Kwangju
(104) جورج کاتسیافیکس، "مقایسه کمون پاریس و قیام کوانگجو"، دبلیو دبلیو دبلیو اروس افکت دات کام .اینکه مقاومت "به خوبی :سازمان یافته" بود ، از یک گزارش از بنیاد میراث محافظه کارانه ، داریل م. پلانک می آید
" بازدید دو باره رویداد کوانگجو کره جنوبی "، بنیاد میراث، شماره ،35
سپتامبر 16، 1985
(104)George Katsiaficas, " Comparing the Paris Commune and the Kwangju Uprising," Eros Effect - George Katsiaficas That the resistance was " well organized" comes
from a report from the conservative Heritage Foundation,Daryl M.Plunk's
"South Korea's Kwangju Incident Revisited," The Heritage Foundation,No,35
September 16,1985
در انقلاب مجارستان سال 1956، قدرت دولت پس از اینکه توده دانشجویان معترض
خود را مسلح کردند سقوط کرد؛ بیشتر کشور به دست مردم افتاد، که مجبور بود اقتصاد را دوباره سازماندهی کند و به سرعت شبه نظامیان را برای دفع تهاجم شوروی شکل دهد. در ابتدا، هر شهر خود را بطور خود بخودی سازماندهی کرد، اما اشکال سازمانی که به ظهور رسید بسیار شبیه بودند، شاید به این دلیل که آنها در زمینه فرهنگی و سیاسی شبیه هم توسعه یافتند. آنارشیست های مجارستانی در شوراهای انقلابی جدید، که با فدراتیوه کردن به هماهنگی دفاع کمک کردند، تاثیر گذار بودند و در شوراهای کارگری که کارخانه ها و معادن را بدست گرفته بودند شرکت داشتند. در بوداپست سیاستمداران قدیمی دست به تشکیل یک دولت جدید زدند و تلاش کردند تا این شوراهای مستقل را با دموکراسی چند حزبی مهار کنند، اما نفوذ دولت فراتر از پایتخت نرفت در روزهای قبل از تهاجم دوم شوروی که موفق به خرد کردن قیام شد. در آن زمان، مجارستان جنبش آنارشیستی بزرگی نداشت، اما محبوبیت شوراهای مختلف نشان می دهند که چگونه ایده های آنارشیستی مسری هستند همینکه مردم تصمیم می گیرند خودشان را سازماندهی کنند. و توانایی آنها برای گرداندن کشور و شکست دادن اولین حمله ارتش سرخ اثر بخشی این اشکال سازمانی را نشان می دهد. نیازی به وجود طرح های سازمانی پیچیده نبود قبل از اینکه مردم
دولت استبدادی خود را پشت سر گذارند. تنها چیزی که به آن نیاز داشتند همانا عزم کردن
در گرد هم آیی با یکدیگر در جلسات باز به منظور تصمیم گیری برای آینده خود، و اعتماد به خود در بسرانجام رساندن هدف کاربردی
، حتی اگر در ابتدا چگونگی آن مشخص نبود.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen