Anarchy Worksآنارشی کار میکند
Ardent Press,2010 - No Copyright-279 pages
از رفیق: پیتر گلدرلوس
Peter Gelderloos
ترجمه از : پیمان پایدار
=============================
فصل ششم
Revolution
قلاب
برای پایان دادن به تمامی سلسله مراتب اجباری و باز کردن فضائی برای سازماندهی افقی، جامعه آزاد، مردم باید بر قدرت های سرکوبگرانه دولت غلبه کنند، همه نهادهای سرمایه داری، پدرسالاری و نژاد پرستی(برتری سفید پوستان) را از بین ببرند و کومونیته هائی ایجاد کنند که خود را بدون مقامات جدید سازماندهی میکند.
======================
(1) چگونه مردمی که به طور افقی سازماندهی شده اند، امکان غلبه کردن بر دولت را خواهند داشت؟
How could people organized horizontally possibly
overcome the state
How could people organized horizontally possibly
overcome the state
(2) چگونه می توانیم مطمئن باشیم که انقلابیون به مقامات/اتوریته های جدیدی مبدل نمی شوند؟
(2) How do we know revolutionaries won't become
new authorities
(2) How do we know revolutionaries won't become
new authorities
(3) چگونه کومونیته ها در وحله اول تصمیم می گیرند که خود
را سازمان دهند؟
?How will communities decide to organize themselves at first
(4) جبران خسارت برای ستم های گذشته چگونه خواهد بود؟
?How will reparations for past oppressions be worked out
(5) چگونه یک اخلاق کمونی/جمعی، ضد اقتدارگرا، زیست محیطی بوجود می آید؟
How will a common,anti authoritarian,ecological
ethos come about
(6) انقلابی که حاوی انقلابهای متعددی ست.
A revolution that is many revolutions
====================================
(4) جبران خسارت(غرامت گیری) برای ستم های گذشته چگونه خواهد بود؟
How will reparations for past oppressions be worked out?
اگر دولت و سرمایه داری یک شبه ناپدید شوند، جدایی(بخوان نفاق-م) هنوز هم میان مردم وجود خواهد داشت . میراث
آنارشی باید خود را به طور کامل با استعمار، چه استعمارگرایی که به اشکال جدید تا به امروز ادامه دارد و چه میراث تاریخی ای که ما سعی می کنیم رد کنیم، ناسازگار کند. بنابراین یک انقلاب آنارشیستی نیز باید اساس خود را بر مبارزات علیه استعمارگرایی بگذارد. اینها شامل افرادی در جنوب جهان میشوند که تلاش می کنند نئولیبرالیسم را معکوس کنند، ملت های بومی ای که برای بازگرداندن سرزمینشان تلاش میکنند، و کومونیته های سیاهپوستی (منظور در آمریکاست-م) که هنوز در حال مبارزه با میراث برده داری هستند. کسانی که از قبل استعمار به امتیازاتی دست یافته اند - مردم سفید پوست و همه کسانی که در اروپا زندگی میکنند یا دول مهاجر اروپایی (ایالت متحده آمریکا، کانادا، استرالیا) - باید از دیگر مبارزات سیاسی، فرهنگی و مادی حمایت کنند. زیرا شورش های ضد اقتدارگرایانه تا به امروز محدود شده اند و غرامت های معنی دار بخاطر جهانی شدن ظلم و ستم باید جهانی باشند، هیچ نمونه ای وجود ندارد که به طور کامل نشان دهد که غرامت ها چه شکلی بخود خواهند دید. با این حال، برخی از نمونه های مقیاس کوچک نشان می دهد که تمایل به دادن غرامت وجود دارد و اصول آنارشیستی کمک های متقابل و عمل مستقیم می توانند پرداخت غرامت ها را به طور موثر تر از دولت های دموکراتیک انجام دهند- با امتناع از تائید میزان جنایات گذشته و نیمچه اقدامات شرم آور آنها. این در مورد دولت های انقلابی(با این مقوله مخالفم-م) هم صدق میکند که معمولا به ارث می برند و لاپوشانی میکنند ظلم و ستم را در کشورهایی که تحت سیطره خود در میآورند- به عنوان نمونه از رفتار سنگدلایانه دولت های شوروی و چین که جایگاه خود را در رأس امپراتوری های نژادی یافتند در حالی که ادعای ضد امپریالیستی هم میکردند.
اگر دولت و سرمایه داری یک شبه ناپدید شوند، جدایی(بخوان نفاق-م) هنوز هم میان مردم وجود خواهد داشت . میراث
ستم به طور کلی محل زندگی ما ؛ دسترسی ما به زمین، آب،
محیط تمیز و زیرساخت لازم و سطح خشونت و تهاجم در جوامع ما
را تعیین می کند
. مردم با توجه به رنگ پوست، جنسیت، شهروندی، طبقه اقتصادی و سایر عوامل، به میزان قابل توجهی از امتیاز اجتماعی برخوردار می شوند.
هنگامی که استثمار شده گان زمین (بقول فرانس فانون: دوزخیان زمین-م) برای به دست گرفتن ثروت جامعه مان قیام میکنند، دقیقا چه چیزی را
آنها به ارث خواهند برد؟ زمین سالم، آب پاک و بیمارستان ها، یا زمین تخریب شده، مملو از دفن زباله و لوله های سرب گرفته؟ این عمدتا به رنگ پوست و ملیت شان بستگی دارد.
بخش مهمی از انقلاب آنارشیستی همبستگی جهانی است. همبستگی قطب
مخالف خیریه است. به یک نابرابری بین دهنده و گیرنده بستگی ندارد. مانند همه چیزهای خوب در زندگی، همبستگی به اشتراک گذاشته می شود، در نتیجه رده های دهنده و گیرنده را از بین می برد و نه نادیده می گیرد و نه اعتبار می بخشد هرگونه پویائی نابرابر قدرتی را که
ممکن است بین این دو وجود داشته باشد. هیچ گونه همبستگی واقعی بین یک انقلابی
در ایلینویز(ایالتی در آمریکا که شیکاکو پایتختش است-م) و یک انقلابی در 'ماتو گروسو'(*) نمی تواند وجود داشته باشد اگر آنها نادیده بگیرند وقتی خانه ای با چوب هایی که از سرزمین دیگری
به سرقت رفته
ساخته شده، خراب گردانده خاکشان را و کل کومنیته را با فرصت های کمتری برای آینده بجا گذارده باشد .
(*)Mato Grosso
آنارشی باید خود را به طور کامل با استعمار، چه استعمارگرایی که به اشکال جدید تا به امروز ادامه دارد و چه میراث تاریخی ای که ما سعی می کنیم رد کنیم، ناسازگار کند. بنابراین یک انقلاب آنارشیستی نیز باید اساس خود را بر مبارزات علیه استعمارگرایی بگذارد. اینها شامل افرادی در جنوب جهان میشوند که تلاش می کنند نئولیبرالیسم را معکوس کنند، ملت های بومی ای که برای بازگرداندن سرزمینشان تلاش میکنند، و کومونیته های سیاهپوستی (منظور در آمریکاست-م) که هنوز در حال مبارزه با میراث برده داری هستند. کسانی که از قبل استعمار به امتیازاتی دست یافته اند - مردم سفید پوست و همه کسانی که در اروپا زندگی میکنند یا دول مهاجر اروپایی (ایالت متحده آمریکا، کانادا، استرالیا) - باید از دیگر مبارزات سیاسی، فرهنگی و مادی حمایت کنند. زیرا شورش های ضد اقتدارگرایانه تا به امروز محدود شده اند و غرامت های معنی دار بخاطر جهانی شدن ظلم و ستم باید جهانی باشند، هیچ نمونه ای وجود ندارد که به طور کامل نشان دهد که غرامت ها چه شکلی بخود خواهند دید. با این حال، برخی از نمونه های مقیاس کوچک نشان می دهد که تمایل به دادن غرامت وجود دارد و اصول آنارشیستی کمک های متقابل و عمل مستقیم می توانند پرداخت غرامت ها را به طور موثر تر از دولت های دموکراتیک انجام دهند- با امتناع از تائید میزان جنایات گذشته و نیمچه اقدامات شرم آور آنها. این در مورد دولت های انقلابی(با این مقوله مخالفم-م) هم صدق میکند که معمولا به ارث می برند و لاپوشانی میکنند ظلم و ستم را در کشورهایی که تحت سیطره خود در میآورند- به عنوان نمونه از رفتار سنگدلایانه دولت های شوروی و چین که جایگاه خود را در رأس امپراتوری های نژادی یافتند در حالی که ادعای ضد امپریالیستی هم میکردند.
قیام کردند در استان چیاپاس ، در جنوب مکزیک، زاپاتیست ها در سال 1994 و خودمختاری را برای ده ها جوامع
بومی بد ست آوردند. به نام دهقان انقلابی مکزیکی زاپاتا و پیرو ملغمه ای از بینش بومیان، مارکسیستی و
آنارشیستی زاپاتیست ها دست به تشکیل ارتشی بر
مبنای "گردهم آئی " های مردمی زدند، تا علیه سرمایه داری نئولیبرال و
شکلهای مداوم استثمار و نسل کشی ناشی از دولت مکزیک مبارزه کنند. پس از نسلها
استعمار، برای بیرون کشیدن این جوامع از
زیر فقر و برای مقابله با تأثیرات محاصره نظامی و آزار و اذیت، زاپاتیست ها
خواستار پشتیبانی شدند. هزاران نفر از داوطلبان و افراد با تجربیات فنی از سراسر جهان گرد آمدند تا کمک کنند که
کومونیته های زیرساختهای لازم را بسازند،
و هزاران نفر دیگرهمچنان زاپاتیست ها کالاهای تجاری منصفانه (105)
تولید شده در قلمرو خودمختار از آنان حمایت میکنند. این کمک با روحیه همبستگی داده
می شود، مهمتر از همه، با شرایط خود زاپاتیست ها میباشد. این به شدت با مد ل خیریه
مسیحی(یا مسلمونا- م) متضاد میباشد، که در آن اهداف طبقه ممتاز بر فقرائی که این
کمک ها را دریافت میکنند تحمیل میشود و انتظار می رود که سپاسگزار باشند.
(105) کالاها با شیوه های سازگار با محیط زیست،
توسط کارگرانی که در شرایط کار سالم دستمزدی مطابق
با زندگی روز دریافت میکنند، تولید میشود.
دهقانان اسپانیا در طول قرن ها فئودالیسم
تحت ستم بوده اند. انقلاب جزئی در سال 1936 آنها را قادر ساخت که امتیاز و ثروتی را که
ستمگران از کارهایشان به دست آورده بودند را بدست گیرند. مجامع
دهقانان در روستاهای
آزاد شده دور هم جمع شدند تا در مورد تقسیم زمینهای گرفته شده از زمینداران بزرگ تصمیم گیری کنند تا بلکه کسانی که بعنوان رعیت/برده
بر روی زمینها کار کرده بودند بالاخره به زمین دسترسی داشته باشند.
بر خلاف کمیسیون قلابی آشتی(ملی-م) که در آفریقای جنوبی و گواتمالا و
دگر جاها- که از ستمگران از هر عواقب واقعی حمایت میکردند و بالاتر از همه چیز حافظ توزیع نابرابر قدرت و امتیاز که نتیجه مستقیم ستمهای گذشته بوده اند- این مجامع دهقانی به توانمند کردن دهقانان اسپانیائی برای خود تصمیم گیری و رسیدن به احترام/عزت کمک شایان توجه ای کردند.
علاوه بر توزیع زمین آنها همچنین کلیساهای حامی فاشیست ها و ویلاهای لوکس را مصادره کرده و از آنها بعنوان مراکز اجتماعی و مدارس و کلینیک و انبارخانه استفاده کردند. در مدت پنج سال اصلاحات ارضی دولتی ، دولت
جمهوری خواه اسپانیا فقط 876،327 هکتار زمین را مجددا توزیع کرد؛حال آنکه فقط پس از چند هفته
انقلاب دهقانان 5692202 هکتار زمین را برای خود گرفتند. (106) این رقم حتی بیشتر
قابل توجه است با توجه به اینکه با
مخالفت جمهوریخواهان و سوسیالیست ها توام بود و تنها در بخشی از کشور که در تحت
کنترل فاشیست ها نبود میتوانست انجام پذیرد..
سم دلگوف : کلکتیو آنارشیست ها / نیویورک:انتشارات زندگی آزاد/1974/صفحه
71
(106)Sam Dolgoff,The
Anarchist Collectives,NewYork: Free Life Editions,1974,p.71.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen