Anarchy Worksآنارشی کار میکند
Ardent Press,2010 - No Copyright-279 pages
از رفیق: پیتر گلدرلوس
Peter Gelderloos
ترجمه از : پیمان پایدار
=============================
فصل پنجم
Crime
جرم و جنایت
زندان،
نهادی است که بطور دقیق نماد سلطه است. آنارشیست ها آرزوی ایجاد جامعه ای
را میکنند که بتواند خود را حفظ نموده و مشکلات داخلی را بدون پلیس، قضات و
زندان حل کند. جامعه ای که مشکلاتش را از دید خیر و شر، مجاز و ممنوع،
پیروان قانون و جنایتکاران نمی نگرد.
======================
(1)?Who will protect us without police
چه کسی از ما بدون پلیس محافظت خواهد کرد؟
(2)?What about gangs and bullies
در مورد باندها و قلدرمآبی ها چه کاری باید کرد؟
(3)?What's to stop someone from killing people
چگونه میشود از کشتن مردم جلوگیری کرد؟
(4) What about rape,domestic violence,and other
? forms of social harm
در مورد تجاوز جنسی، خشونت خانگی و دیگر انواع صدمات اجتماعی چه؟
(5)Beyond individual justice
فراتر از عدالت فردی
*****************************
(4) What about rape,domestic violence,and other
? forms of social harm
در مورد تجاوز جنسی، خشونت خانگی و دیگر انواع صدمات اجتماعی چه؟
چنین اقدامی اولین گام مهمی ست برای ایجاد نیروی جمعی/کلکتیو که قادر به تغییر جامعه است. تحت مرد/پدرسالاری، هر خانواده ایزوله است و اگر چه بسیاری از مردم از همین مشکلات رنج می برند، آنها به تنهائی این رنج را متحمل می شوند. گرد هم جمع شدن برای بحث در مورد مشکلی که غیر قابل بیان/ناگفتنی بوده است، برای باز پس گرفتن یک فضای عمومی که شما از آن محروم شده بودید - خیابان های شبانه - استعاره زنده ایست برای جامعه آنارشیستی، که در آن مردم گرد هم می آیند برای غلبه گردیدن بر هر گونه مقام، هر ستمگری .
بسیاری از اقداماتی که توسط دولت ما جنایات محسوب می شوند، کاملا بی ضرر هستند؛ برخی از جنایات، مانند سرقت از ثروتمندان یا خرابکاری ابزار جنگی ، در واقع می توانند آسیب را کاهش دهند. تازه ، تعدادی از تجاوزات/تخلفاتی که اکنون جرم شناخته می شوند، آسیب اجتماعی واقعی را تشکیل می دهند. البته، قتل بسیار حساس است، اما در مقایسه با سایر مشکلات رایج، نادر است.
خشونت جنسی و خانگی در جامعه ما فراگیر است و حتی در غیاب دولت و سرمايه داری، این گونه از خشونت ها ادامه خواهند يافت،مگر آنكه به طور خاص مورد توجه قرار گيرند. در حال حاضر، بسیاری از انواع خشونت های جنسی و خانگی به طور قابل ملاحظه ای تحمل می شوند؛ بعضی از آنها حتی از طریق هالیوود، کلیساها و سایر نهادهای اصلی هم تشویق می شوند. هالیوود اغلب تجاوز جنسی را سکسوالیزه میکند و همراه با دیگر شرکتهای رسانه ای و مهم ترین ادیان، 'پاسیو' بودن و نوکر منشی زن را ستایش نیز هم. در گفتمان این مؤسسات تأثیر می گذارند، مشکل شدید تجاوز شوهر نادیده گرفته می شود و در نتیجه بسیاری از مردم حتی معتقدند که شوهر نمی تواند به همسرش تجاوز کند چرا که آنها در یک اتحاد جنسی قراردادی بسته اند. رسانه های خبری و فیلمهای هالیوود به طور منظم تجاوز جنسی را به عنوان عملی توسط یک غریبه به ویژه یک غریبه فقیر و غیر سفید پوست نشان می دهند. در این نسخه، تنها امید زنان همانا حفاظت از طرف پلیس و یا یک دوست پسر است. اما در واقع اکثریت تجاوزات توسط دوست پسرها، دوستان و اعضای خانواده مرتکب می شوند، در شرایطی که در محدوده خاکستری بین تعاریف اصلی رضایت و زور قرار می گیرند. هالیوود اغلب مشکلات تجاوز جنسی، سوء استفاده و خشونت های خانوادگی را به طور کامل نادیده می گیرد، در عین حال افسانه عشق در نگاه اول را دامن میزند و دائمی می بیند. در این اسطوره، مرد قلب زن را می رباید و دو نفری همه نیازهای عاطفی و جنسی یکدیگر را برآورده می کنند و بدون نیاز به صحبت در مورد رضایت زوج تمام عیاری ساخته،و بر روی ارتباطاتشان کار و مرزهای عاطفی و جنسی را در مینوردند.
پلیس و سایر نهادها که متعهد به محافظت از زنان در مقابل تجاوز جنسی هستند، به زنان توصیه میکنند که بخاطر ترس از تشدید شخص متجاوز مقاومت نکنند، در حالی که همه شواهد و عقل سلیم حکایت از این می کند که مقاومت اغلب بهترین فرصت است. دولت به ندرت کلاسهای دفاع شخصی را به زنان ارائه می دهد، حال آنکه اغلب زنانی را که در دفاع از خود متجاوزگر را مجروح و یا بقتل میرسانند تعقیب قانونی می کنند. افرادی که به دولت مراجعه میکنند تا گزارشی پیرامون تجاوز جنسی و تهاجم فیزیکی ارائه دهند با تحقیرات اضافی روبرو میشوند. دادگاه ها صداقت و احترام اخلاقی زنانی را که با شهامت تهاجم جنسی به خود را علنی میکنند زیر سئوال میبرند ؛ قضات حضانت کودکان را به پدران تعدی گر می دهند؛ پلیس تماسهای تلفنی خشونت خانگی را نادیده میگیرند
موارد زیادی از تعدی/ سئو استفاده که به طور مستقیم توسط مقامات ایجاد نمی شود، نتیجۀ آن است که مردم خشم خود را به سر زیر دستانشان در سلسله مراتب/هیرارشی اجتماعی فرود می آورند. کودکان، که در رده پائین هرم قرار دارند، در نهایت مقدار زیادی از این خشونت را دریافت می کنند. مقامات که قرار است آنها را امن نگه دارند - والدین، بستگان، کشیشان، معلمان - احتمال بیشتری دارد که از آنها سوء استفاده کنند. درخواست کمک می تواند وضعیت را بدتر هم بکند چرا که به هیچ وجه نظام حقوقی اجازه نمی دهد که آنها بتوانند کنترل زندگی خود را به دست گیرند، هرچند این همان کنترلی ست که بازماندگان از سوء استفاده بیشتر به آن نیاز دارند. در عوض، هر مورد توسط
به این ترتیب، روند صلح جویانه شامل خانواده و دوستانی ست که در گیرند.
در سراسر ایالات متحده و دیگر کشورها، فمینیست ها رویدادی را به نام "شب را پس بگیریم"(*) سازماندهی کرده اند تا با خشونت علیه زنان مقابله کنند. یک بار در سال، گروه بزرگی از زنان و حامیان آنها در محله شان یا محیط دانشگاه در شب قدم میزنند- زمانی که بسیاری از زنان آنرا با افزایش خطر تجاوز جنسی مرتبط میدانند - تا بلکه محیطشان را بازپس گرفته و موضوع را در معرض دید گذارند. این رویدادها معمولا شامل آموزش و پرورش درباره شیوع و علل خشونت علیه زنان می باشد. بعضی از گروه های 'شب را پس بگیریم' به خشونت شوم وعظیم جامعه علیه افراد ترنس نیز برخورد می کنند. اولین تظاهرات 'شب را پس بگیریم' در بلژیک، سازماندهی شده توسط زنانی که در دادگاه بین المللی جنایات علیه زنان شرکت داشتند ، در سال 1976 برگزار شد . این رویداد خیلی از سنت اعتراضات والپورگیشناخت(+) در آلمان بعاریه گرفته شده است. شناخته شده بنام شب جادوگران،30 آوریل، شب قبل از اول ماه می، شبی ست سنتی برای شوخ طبعان، شورشگران، و بی دینان و مقاومت فمینیستی . در سال 1977، فمینیستهای آلمانی درگیر در جنبش خودمختار/اتونوم دست به تظاهراتی در والپورگیشناخت زدند تحت شعار/بنر "زنان شب را پس بگیرید!" اولین تظاهرات 'شب را پس بگیریم' در آمریکا در تاریخ چهارم نوامبر، 1977 ، در 'منطقه چراغ قرمز'(*+) (جائی که زنان و مردان و ترنس هائی که در صنعت سکس فعالیت میکنند-م) سانفرانسیسکو برگزار شد.
پلیس و سایر نهادها که متعهد به محافظت از زنان در مقابل تجاوز جنسی هستند، به زنان توصیه میکنند که بخاطر ترس از تشدید شخص متجاوز مقاومت نکنند، در حالی که همه شواهد و عقل سلیم حکایت از این می کند که مقاومت اغلب بهترین فرصت است. دولت به ندرت کلاسهای دفاع شخصی را به زنان ارائه می دهد، حال آنکه اغلب زنانی را که در دفاع از خود متجاوزگر را مجروح و یا بقتل میرسانند تعقیب قانونی می کنند. افرادی که به دولت مراجعه میکنند تا گزارشی پیرامون تجاوز جنسی و تهاجم فیزیکی ارائه دهند با تحقیرات اضافی روبرو میشوند. دادگاه ها صداقت و احترام اخلاقی زنانی را که با شهامت تهاجم جنسی به خود را علنی میکنند زیر سئوال میبرند ؛ قضات حضانت کودکان را به پدران تعدی گر می دهند؛ پلیس تماسهای تلفنی خشونت خانگی را نادیده میگیرند
، حتی دست بسینه مناظره گر زدن همسران توسط شوهرانشان میشوند. برخی از قوانین محلی لازم میداند که پلیس یک نفر یا حتی هر دو طرف درگیر در تماس های خشونت خانگی را دستگیر نمایند؛ اغلب زنانی که خواستار کمک هستند خود به زندان فرستاده می شوند. به افراد ترنس حتی بیشتر از معمول توسط نظام حقوقی خیانت می شود و احترام به هویت آنها نیز نفی و اغلب آنها را بزور با افراد با جنسیتی متفاوت به زندان می اندازند. طبقه کارگر و افراد ترنس بی خانمان به صورت منظم توسط عوامل سیستم حقوقی مورد تجاوز قرار می گیرند.
موارد زیادی از تعدی/ سئو استفاده که به طور مستقیم توسط مقامات ایجاد نمی شود، نتیجۀ آن است که مردم خشم خود را به سر زیر دستانشان در سلسله مراتب/هیرارشی اجتماعی فرود می آورند. کودکان، که در رده پائین هرم قرار دارند، در نهایت مقدار زیادی از این خشونت را دریافت می کنند. مقامات که قرار است آنها را امن نگه دارند - والدین، بستگان، کشیشان، معلمان - احتمال بیشتری دارد که از آنها سوء استفاده کنند. درخواست کمک می تواند وضعیت را بدتر هم بکند چرا که به هیچ وجه نظام حقوقی اجازه نمی دهد که آنها بتوانند کنترل زندگی خود را به دست گیرند، هرچند این همان کنترلی ست که بازماندگان از سوء استفاده بیشتر به آن نیاز دارند. در عوض، هر مورد توسط
مدد کاران اجتماعی و قضاتی تصمیم گیری میشود که آگاهی کمی از وضعیت دارند و صدها موارد دیگر را نیز داوری میکنند.
الگوی(پارادایم) کنونی مجازات مجرمان و نادیده گرفتن نیازهای قربانیان
به طور کامل شکست خورده است و افزایش اجرای قوانین این امر را تغییر نخواهد داد. افرادی که سوء استفاده می کنند، اغلب خود مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند؛ فرستادن آنها به زندان، آنها را به هیچ وجه به افرادی با تمایلات کمتری از سوء استفاده تبدیل نمی کند. افرادی که از سوءاستفاده جان سالم به در می برند ممکن است از داشتن یک فضای ایمن بهره مند شوند، اما فرستادن سوء استفاده کنندگان آنها به زندان فرصت مصالحه را از بین می برد
و اگر به لحاظ اقتصادی به سوء استفاده کنندگان خود وابسته باشند، همانطور که اغلب موارد چنین است، ممکن است تصمیم بگیرند که جرم را به دلیل ترس از بی خانمان شدن، فقیر شدن یا فرستادنشان به 'خانواده های مراقبتی'(*) گزارش ندهند.
(*)Foster careاینگونه خانواده ها که در سیستم آمریکا از بودجه دولت فدرال برخوردارند
خود بعضی اوقات به افرادی سئو استفاده گر تبدیل گشته اند.
تحت حاکمیت دولت، ما به خشونت جنسی و خانگی به عنوان جرایم و تخلفات اشاره می کنیم- نقض حقوق مندرج در قانون قربانیان، غیر قابل قبول است زیرا آنها فرمان های حکومت را نقض می کنند. در مقابل، بسیاری از جوامع بدون دولت از یک پارادایم مبتنی بر نیاز استفاده کرده اند. این پارادایم این اشکال خشونت را به عنوان آسیب اجتماعی تلقی می کند و بنابراین بر نیازهای بازماندگان برای بهبودی تمرکز می کند و نیاز به مجرمان برای تبدیل شدن به یک فرد سالم که می تواند با جامعه گسترده تر ارتباط برقرار کند. زیرا این اعمال آسیب اجتماعی در انزوا اتفاق نمی افتند، این پارادایم کل جامعه را در بر میگیرد و به دنبال ایجاد یک صلح اجتماعی وسیع است، در حالی که به استقلال و نیازهای خود مشخص کننده هر فرد احترام می گذارد.
روش "صلح آمیز" 'نه وه هو'(*) ، علی رغم خشونت استعمار، برای قرن ها جان سالم به در برده است. آنها در حال حاضر در شرف احیا این روش برای مقابله با آسیب اجتماعی و کاهش وابستگی شان به دولت آمریکا هستند. و افرادی که در راستای ترمیم عدالت مشغول به مطالعه هستند، به مثال 'نه وه هو' بعنوان راهنما می نگرند. در عمل ترمیم عدالت نه وه هو'، فردی که بعنوان منصف و بیطرف مورد احترام همگان قرار دارد بعنوان مصلح عمل میکند. یک فرد ممکن است به دنبال یک صلح طلب باشد اگر او در جستجوی کمک با مشکل خواست خود باشد، اگر کومونیته او یا خانواده اش در مورد رفتار او نگران باشد، اگر او به کسی صدمه زده باشد یا به او آسیب رسانده باشند، یا اگر او در جریان اختلاف با فرد دیگری ست که دو نفر نیاز به کمک دارند. این را با سیستم دولتی عدالت مجازات مقایسه کنید که در آن مردم تنها توجه - و همیشه توجه منفی- را جلب می کنند، هنگامی که مرتکب جرم قانونی می شوند. خود آسیب و دلایلی که آنها موجباتش را فراهم کرده اند در پروسه قضایی نا مربوطند .
(*)Navajoیکی از دهها قبیله از سرخپوستان آمریکا
هدف فرآيند 'نه وه هو'، پاسخگویی به نيازهای کسانی است که پیش صلح بان می آیند تا ریشه مشکل را پیدا کنند. "زمانی که اعضای کومونیته 'نه وه هو
سعی می کند توضیح دهند که چرا مردم به خود یا دیگران آسیب می رسانند، آنها می گویند که کسانی که مسئول آسیب هستند این رفتار را انجام می دهند، زیرا آنها از جهان اطرافشان ، از مردمی که با آنها زندگی و کار می کنند منفصل شده اند. آنها می گویند که این شخص 'مانند آنکه هیچ بستگانی ندارد'عمل می کند." صلح طلبان این را با "پیرامون چیزها صحبت کردن" حل می کنند و به فردی که آسیب رسانده کمک میکنند تا به برقراری ارتباطی مجدد با کومونیته اش اقدام ورزد و بازپس بگیرد حمایتی را که نیازمند آنست تا به شیوه سالمی عمل کند . علاوه بر این، آنها حمایت میکنند از کسی که به آن صدمه زده شده، و به دنبال روش هایی خواهند بود که این فرد احساس امنیت و سلامت کامل کند.
به این ترتیب، روند صلح جویانه شامل خانواده و دوستانی ست که در گیرند.
مردم داستان های خود، دیدگاه هایشان را در مورد مشکل و احساسات خود ارائه می کنند. هدف نهایی این است که یک شیوه عملی که روابط مردم را بازسازی می کند، پیدا کنند. برای کمک به این، صلح طلب یک افسانه ای که غالبا بر مبنای داستان های خلقت 'نه وه هو' می باشد ارائه می کند
تا نشان دهد که چگونه شخصیت های سنتی با مسائل مشابهی در گذشته برخورد کرده اند. در مواردی که به وضوح کسی هست که به اشتباه عمل کرده
و به فرد دیگری آسیب رسانده، در پایان فرایند مجرم اغلب تا نشان دهد که چگونه شخصیت های سنتی با مسائل مشابهی در گذشته برخورد کرده اند. در مواردی که به وضوح کسی هست که به اشتباه عمل کرده
مقدارغرامتی، یا ' نالیه'(*)، وافق شده پرداخت میکند. با این حال، نالیه یک نوع مجازات با بینش "چشم در مقابل چشم" نیست، بلکه راهیست برای "ترمیم صدمه ای که فردی متحمل شده است." در حال حاضر 104 تا از 110 شعبه، یا کومونیته نیمه خودمختار، ملت 'نه وه هو' صلح طلبان را تعیین کرده اند و در بسیاری از موارد در گذشته اعضای محترم خانواده فرا خوانده شده اند تا حل و فصل کنند اختلافات را در مقامی غیر رسمی. (81)
(*)nalyeeh
(81) تمام نقل قول ها و آمار مربوط به 'نه وه هو' از دنیس سالیوان و لری تیفت آمده است.
ترمیم عدالت : شفا دادن بنیادهای زندگی روزمره ما،
مونسی، نیویورک: ویلو تره پرس، 2001، PP.53-59
All quotes and statistics on the Navajo come from Dennis Sullivan and Larry Tifft,Restorative Justice: Healing the Foundations of Our Everyday Lives,
Monsey, NY:Willow Tre Press,2001,PP.53-59
مقاومتی منتقدانه(*) یک سازمان ضد اقتدارگرا در آمریکا ست که توسط زندانیان سابق و خانواده زندانیان تشکیل شده و هدف آن لغو/منسوخ کردن نظام زندان و علل آن است. تا زمان این نوشتار، گروه در حال کار بر روی ایجاد "مناطقی آزاد از آسیب" است.(+) هدف از منطقه آزاد از آسیب، فراهم کردن "ابزار و آموزش هایی برای کومونیته های محلی است تا بتوانند توانایی خود را برای حل اختلافات بدون نیاز به پلیس، سیستم دادگاه یا صنعت زندان تقویت و توسعه دهند. منطقه آزاد از آسیب ، رویکرد منسوخ گرایانه برای توسعه کومونیته ها به کار می گیرد، یعنی امروزه ساخت مدل های مدح نظر است که نشان میدهند چگونه می خواهیم در حال حاضر و در آینده زندگی کنیم."(82) با ایجاد روابط قوی تر میان همسایگان و ایجاد عمدی منابع مشترک، مردم می توانند فروشندگان مواد مخدر را در بیرون از محله شان نگه دارند، برای کسانی که از اعتیاد رنج می برند حمایت کسب کنند، در شرایط تعدی خانوادگی دخالت کنند، دست به تشکیل نهاد 'مراقبت از کودکان' یا همان کودکستان زده و آلترناتیوی در مقابل پیوستن به باندها، و افزایش ارتباط رو در رو نیز فراهم نمایند .
(*)Critical Resistanceیا قطعی و یا بحرانی / (+)"harm free
zones."(82) http://www.harmfreezone.org/wiki/index.phpHarmFreeZone:About
(viewed November 24,2006مشاهده شده در تاریخ)
دیگر گروه های ضد اقتدارگرا، برخی الهام گرفته از این مدل، کار سختی را برای ایجاد مناطق آزاد از آسیب در شهرهای خود آغاز کرده اند. مطمئنا حتی اگر هیچ جرم خشونت آمیزی وجود نداشته باشد، یک دولت نژادپرست، سرمایه داری هنوز هم بهانه هایی برای بزندان انداختن مردم پیدا خواهد کرد: ایجاد دشمنان داخلی و مجازات شورشیان همیشه وظایف دولت بوده است، و در حال حاضر بسیاری شرکت های خصوصی وجود دارند که در سیستم زندان سرمایه گذاری میکنند بطوری که که به یک صنعت رشد یابنده تبدیل شده است. اما زمانی که مردم دیگر به پلیس و زندان وابسته نباشند، هنگامی که کومونیته ها دیگر با آسیب اجتماعی خود اعمال کرده فلج نشده باشند، سازماندهی مقاومت بسیار آسان تر است.
در سراسر ایالات متحده و دیگر کشورها، فمینیست ها رویدادی را به نام "شب را پس بگیریم"(*) سازماندهی کرده اند تا با خشونت علیه زنان مقابله کنند. یک بار در سال، گروه بزرگی از زنان و حامیان آنها در محله شان یا محیط دانشگاه در شب قدم میزنند- زمانی که بسیاری از زنان آنرا با افزایش خطر تجاوز جنسی مرتبط میدانند - تا بلکه محیطشان را بازپس گرفته و موضوع را در معرض دید گذارند. این رویدادها معمولا شامل آموزش و پرورش درباره شیوع و علل خشونت علیه زنان می باشد. بعضی از گروه های 'شب را پس بگیریم' به خشونت شوم وعظیم جامعه علیه افراد ترنس نیز برخورد می کنند. اولین تظاهرات 'شب را پس بگیریم' در بلژیک، سازماندهی شده توسط زنانی که در دادگاه بین المللی جنایات علیه زنان شرکت داشتند ، در سال 1976 برگزار شد . این رویداد خیلی از سنت اعتراضات والپورگیشناخت(+) در آلمان بعاریه گرفته شده است. شناخته شده بنام شب جادوگران،30 آوریل، شب قبل از اول ماه می، شبی ست سنتی برای شوخ طبعان، شورشگران، و بی دینان و مقاومت فمینیستی . در سال 1977، فمینیستهای آلمانی درگیر در جنبش خودمختار/اتونوم دست به تظاهراتی در والپورگیشناخت زدند تحت شعار/بنر "زنان شب را پس بگیرید!" اولین تظاهرات 'شب را پس بگیریم' در آمریکا در تاریخ چهارم نوامبر، 1977 ، در 'منطقه چراغ قرمز'(*+) (جائی که زنان و مردان و ترنس هائی که در صنعت سکس فعالیت میکنند-م) سانفرانسیسکو برگزار شد.
(*)"Take Back the Night"/ (+)Walpurgisnacht
(*+)Red light district
چنین اقدامی اولین گام مهمی ست برای ایجاد نیروی جمعی/کلکتیو که قادر به تغییر جامعه است. تحت مرد/پدرسالاری، هر خانواده ایزوله است و اگر چه بسیاری از مردم از همین مشکلات رنج می برند، آنها به تنهائی این رنج را متحمل می شوند. گرد هم جمع شدن برای بحث در مورد مشکلی که غیر قابل بیان/ناگفتنی بوده است، برای باز پس گرفتن یک فضای عمومی که شما از آن محروم شده بودید - خیابان های شبانه - استعاره زنده ایست برای جامعه آنارشیستی، که در آن مردم گرد هم می آیند برای غلبه گردیدن بر هر گونه مقام، هر ستمگری .
خشونت جنسی بر همه در یک جامعه مردسالار تاثیر می گذارد. در کومونیته های رادیکال که با سکسیسم و خشونت جنسی مخالفند، رخ می دهد. مگر اینکه آنها صادقانه بر کنار گذاشتن تعلیمات (و پراکسس-م) مردسالارانه تمرکز کنند
،
رادیکال های خود خوانده اغلب به تجاوز، آزار و دگر اشکال سوء استفاده و خشونت جنسی با رفتار مشابهی که در بقیه اقشار جامعه رایج است، پاسخ می دهند: نادیده گرفتن آنها، توجیه کردنشان،امتناع ورزیدن در موضع گیری
، باور نکردن
یا حتی بازماندگان را سرزنش می کنند. به منظور مبارزه با این، فمینیست ها و آنارشیست ها در فیلادلفیا دو گروه تشکیل دادند. اولین، 'فیلادلفیائی ها حالشون گرفته است'
(*)
،در جهت حمایت از بازماندگان خشونت جنسی قدم بر میدارد:
(*)
Philly's Pissed's
تمام کارهای گروه
'فیلادلفیائی ها حالشون گرفته است'
محرمانه انجام می شود مگر اینکه بازماندگان درغیر این صورت درخواست کنند. ما "کارشناسان" متخصص نیستیم، بلکه گروهی از افراد هستیم که زندگیشان بارها و بارها تحت تأثیر تجاوز جنسی قرار گرفته است و برای یک جهان امن تر تلاش می کنیم. ما به دانایی خود و دیگران احترام می گذاریم تا دریابیم که چه چیزی برای هر فرد امن تر است. این گروه از
نیازهای فوری
بازماندگان تجاوز جنسی حمایت می کند
و همچنین به آنها کمک میکند تا بتوانند بیان کنند و تسهیل گردانند آنچه را که نیاز دارند تا احساس امنیت نموده و مجددا کنترل زندگی شان را بدست گیرند.
(
83
)
(83)Philly's Pissed,http://www.phillypissed.net/[Viewed May 20,2008]
اگر یک بازمانده تقاضائی از تجاوزگرش را داشته باشند - مثلا، او(چه مرد و چه زن) مشاوره دریافت کند، علنا عذر خواهی کند و یا هرگز در نزدیکی بازماندگان سر و کله اش دوباره پیدا نشود - گروه پشتیبانی آنها را ارائه می دهد. اگر بازمانده بخواهد، گروه ممکن است هویت متجاوز را افشا کند تا بلکه هشداری شود به افراد دیگر یا جلوگیری کند که این فرد فعالیت های خود را پنهان نماید.
گروه دوم، 'فیلادلفیا برای حقش می ایستد'،(*) با افرادی که مرتکب جنایات شده اند کار می کند، تا از آنها در این فرایند برای مسئولیت پذیری اقدامات خود حمایت کرده ، از آنها یاد گرفته و رفتارشان را تغییر داده تا بتوانند روابط سالمی با کومونیته خود برقرار کنند. دو گروه همچنین کارگاه های آموزشی در شهرهای دیگر برگزار تا بلکه تجربیات خود در پاسخ دادن به تجاوز جنسی به اشتراک بگذارند.
(*)Philly Stands Up