Anarchy Worksآنارشی کار میکند
Ardent Press,2010 - No Copyright-279 pages
از رفیق: پیتر گلدرلوس
Peter Gelderloos
ترجمه از : پیمان پایدار
=============================
فصل پنجم
Crime
جرم و جنایت
زندان،
نهادی است که بطور دقیق نماد سلطه است. آنارشیست ها آرزوی ایجاد جامعه ای
را میکنند که بتواند خود را حفظ نموده و مشکلات داخلی را بدون پلیس، قضات و
زندان حل کند. جامعه ای که مشکلاتش را از دید خیر و شر، مجاز و ممنوع،
پیروان قانون و جنایتکاران نمی نگرد.
======================
(1)?Who will protect us without police
چه کسی از ما بدون پلیس محافظت خواهد کرد؟
(2)?What about gangs and bullies
در مورد باندها و قلدرمآبی ها چه کاری باید کرد؟
(3)?What's to stop someone from killing people
چگونه میشه از کشتن مردم جلوگیری کرد؟
(4) What about rape,domestic violence,and other
? forms of social harm
در مورد تجاوز جنسی، خشونت خانگی و دیگر انواع صدمات اجتماعی چه؟
(5)Beyond individual justice
فراتر از عدالت فردی
*****************************
(2)?What about gangs and bullies
در مورد باندها و قلدرمآبی ها چه کاری باید کرد؟
برخی از این ترس دارند که در یک جامعه بدون مقامات/اتوریته، قوی ترین افراد، دیوانه وار دست به انجام هر کاری که می خواهند بزنند و هر چیزی را صاحب شوند. حال آنکه این موضوع (دقیقا-م) آن چیزی را که در جوامع با دولت اتفاق می افتد توصیف می کند! این ترس ناشی از افسانه دولت منشانه است که همه ما بگونه ایزوله از هم هستیم. دولت بسیار خوشنود می شود که شما باور کنید بدون حمایت و حفاظت آن، شما در معرض خطر هر فرد قوی تر از خودتان خواهید بود. با این حال، هیچ قلدری قوی تر از کل یک کومونیته نیست. فردی که صلح اجتماعی را متزلزل می کند، نیازهای فرد دیگری را نادیده می گیرد و بگونه اقتدارگرا عمل می کند، راه های قلدری می تواند توسط همسایگان با همکاری برای بازگرداندن صلح شکست داده شود .
در کریستیانیا(*)، منطقه ای مستقل و ضد اقتدارگرایانه در پایتخت دانمارک، آنها با مشكلات خود و مشكلات مربوط به كليه بازديدكنندگانی كه دريافت مي كنند و از تحرك اجتماعی بالايی برخور دارند، برخورد كرده اند. بسیاری از مردم به عنوان گردشگر و بسیاری دیگر برای خرید حشیش می آیند - هیچ قانونی در کریستیانیا وجود ندارد و مواد مخدر نرم(+) به آسانی در دسترس است ، هرچند مواد مخدر سخت/سنگین(*+) با موفقیت ممنوع شده اند. درون کریستیانیا، کارگاه های متعددی وجود دارد که انواع کالاها را تولید می کنند، مهمترین آنها دوچرخه با کیفیت بالا هستند؛ همچنین رستوران ها، کافی نت ها، مهد کودک، کلینیک، فروشگاه مواد غذائی سالم(اشغالهائی چون چیپس و...نمیفروشند-م) ، کتاب فروشی، فضای آنارشیستی و سالن کنسرت وجود دارد. کریستیانیا هرگز توسط باندها/گانگسترها یا قلدر منشی ساکنین تحت سلطه قرار نگرفته است. در سال 1984 یک باند موتور سیکلت، به امید بهره برداری از نبود قانون در منطقه خود مختار، برای در دست گرفتن انحصاری تجارت حشیش، به منطقه نقل مکان کرد. پس از چندین درگیری، ساکنان کریستیانیا، با استفاده از تاکتیک های عمدتا مسالمت آمیز، موفق به بیرون کردنشان شدند .
(*)Christiania
(+) Soft drugحشیش و ماری جوانا را -مثلا-از اینگونه مواد مخدر میدانند
(+*)Hard drugهروئین و تریاک و کوکائین و...را -مثلا- چنین می پندارند
بدترین قلدر مآبی از سوی پلیس رخ داده ، که اخیرا وارد کریستیانیا شده تا مردم را برای ماری جوانا و حشیش بازداشت کند، به طور کلی بعنوان بهانه ای برای تشدید تنش ها . دفاتر املاک و مستغلات محلی عاشق دیدن این هستند که شرایط بی دولتی در اینجا نابود شود؛ زیرا زمین های منطقه بسیار ارزشمند شده است. در چند دهه گذشته، ساکنان کریستیانیا
(77) نمیتوانیم از مقایسه(تاریخی-م) این وضع با گسترش تریاک توسط انگلیس ها در چین و یا ویسکی توسط آمریکا بین سرخپوستان .و بعدها هروئین بین سیاهپوستان
در مورد چگونگی مقابله با مشکل مواد مخدر سخت که از بیرون وارد میشود بحث جدی داشتند. با وجود مخالفت زیاد، تصمیم گرفتند از پلیس کمک بخواهند، حال آنکه به این نتیجه رسیدند که پلیس تمرکزش را گذاشته بر زندانی کردن مصرف کنندگان مواد مخدر نرم و محافظت کردن از گسترش مواد مخدر سخت مانند هروئین، احتمالا به این امید که اپیدمی اعتیاد، به نابود کردن این تجربه اجتماعی اتونوم بیانجامد (77). این اولین بار نیست که پلیس و یا سایر عوامل دولت، اجازه به پخش و گسترش مواد مخدر اعتیاد آور داده (انگار حشیش و ماری جوانا اعتیاد آور نیست!!_م) در حالی که دست به سرکوب داروهای نرم یا توهم زا میزند؛ در واقع به نظر می رسد که این بعنوان بخشی از استراتژی جهانی پلیس برای سرکوب باشد. در نهایت، ساکنان کریستیانیا پلیس را از منطقه بیرون کردند و خودشان ، با بیرون نگه داشتن فروشندگان و استفاده از فشار اجتماعی برای جلوگیری از مصرف مواد خدر سخت، با این مشکل دست پنجه نرم کردند.
سرباز زنیم
در کریستیانیا همانطور که در جای دیگر ، دولت بزرگترین خطر را برای جامعه به ارمغان می آورد. بر خلاف قلدر مآبی های فردی اینگونه تصور می شود که در تهدید کردن یک جامعه بدون قانون ، دولت را نمی توان به راحتی شکست داد. به طور معمول، دولت با در دست داشتن انحصار نیروی سرکوب اینطور وانمود میکند که از شهروندان در مقابل قلدر مآبی دیگران حفاظت می کند؛ این توجیهی ست برای ممنوع کردن هر کس در خارج از دستگاه دولتی در استفاده از نیروی قهر، به ویژه در دفاع از خود در برابر دولت. در عوض برای چشم پوشیدن از این قدرت، شهروندان بعنوان وسیله ای برای دفاع از منافع خود، به سیستم دادگاه کشانده می شوند؛ اما البته سیستم دادگاه بخشی از دولت است و از منافع خود بالاتر از هر کس دیگری محافظت می کند. هنگامی که دولت می آید که زمین شما را برای ساخت یک مرکز خرید در اختیار بگیرد، بطور مثال، می توانید به دادگاه مراجعه کنید یا حتی به شورای شهر، اما شما ممکن است خود را دهان به دهان کسی بینید که از ساخت مرکز خرید سود می برد . قلدر مآبی دادگاه ها در مقابل با قربانیان عادلانه نخواهند بود و اگر شما در برابر بیرون راندنتان از خود دفاع کنید با شما هیچ سمپاتی نشان نخواهند داد. در عوض، آنها شما را به زندان می اندازند.
در این زمینه، کسانی که خواهان حل اختلافات/مشکلات هستند، اغلب باید آن را در خارج از دادگاه دنبال کنند.
در این زمینه، کسانی که خواهان حل اختلافات/مشکلات هستند، اغلب باید آن را در خارج از دادگاه دنبال کنند.
یک دیکتاتوری نظامی در سال 1976 قدرت را در آرژانتین بدست گرفت و "جنگی کثیف(*)" علیه چپی ها را در دستور کارش گذاشت، که به شکنجه و کشتن 30000 نفر انجامید؛ افسران مسئول شکنجه و اعدام ها توسط دولت دموکراتیکی که پس از دیکتاتوری بسر کار آمد ، عفو گردیدند. 'مادران میدان ماه می'(+)، که شروع به جمع شدن کردند، خواستار پایان دادن به ناپدید شدگان و دانستن اینکه چه به سر فرزندانشان آمده شدند، نیروی اجتماعی مهمی در پایان دادن به حکومت ترور بودند.از آنجائی که دولت هرگز اقدام جدی ای را برای پاسخگو بودن در مورد قاتلان و شکنجه ها انجام نداده است، مردم عدالت توده ای را توسعه داده اند که فراتر از اعتراضات و یادبود های سازمان یافته توسط 'مادران' میرود.
"Dirty war" (*)/
(+)
Mothers of the Plaza de May
زمانی که یکی از شرکت کننده گان در جنگ کثیف را پیدا میکنند، فعالان پوستری را در سراسر محله به دیوارها می زنند و
همگان را از حضور او مطلع میکنند؛ آنها ممکن است از مغازه های محلی بخواهند از ورود شخص خودداری کنند و او را تحت تعقیب و مورد اذیت قرار میدهند. در یک تاکتیک شناخته شده بعنوان "ارعاب"(*)
صدها یا حتی هزاران نفر از شرکت کنندگان با پلاکارد ها، بنرها، عروسک ها و تنبک ها به سمت خانه شرکت کننده در جنگ کثیف راهپیمایی می کنند. آنها برای ساعت ها با خواندن آواز، فریاد زدن ، و نواختن موسیقی ، شکنجه کننده را شرمسار کرده و همگان را از آنچه انجام داده آگاه میگردانند؛ جمعیت ممکن است به خانه اش با بمب رنگی نیز حمله کنند (78).علی رغم سیستم عدلیه ای که از قدرتمندان محافظت می کند، جنبش های اجتماعی آرژانتین مجموعه ای سازمان یافته کلکتیو است
برای شرمسار کردن و به انزوا در آوردن بدترین قلدری ها.
(*)"escrache"
(78) ناتاشا گوردون و پل چترتون، مجددا کنترل را بدست گرفتن : مسافرتی از ورای قیام مردمی آرژانتین، لیدز (انگلستان): دانشگاه لیدز، 2004، ص 68-68
Natash Gordon and Paul Chatterton,Taking Back Control: A Journey through Argentina's Popular Uprising,Leeds(UK):University of Leeds,2004,pp.66-68
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen