Dienstag, 1. Mai 2018

روز جهانی کارگر(اول ماه می/11 اردیبهشت) بر همه زحمتکشان ایران و جهان مبارک باد



روز جهانی کارگر(اول ماه می/11 اردیبهشت) بر همه زحمتکشان ایران و جهان مبارک باد

از اولین روزی که 300 هزار کارگر در بیش از 13 هزار مرکز تولیدی در  سراسر ایالات متحده دست از کار کشیدند بیش از 132 سال میگذرد . به زبانی دیگر, چنین روز فرخنده  اول ماه می 1886 بود!! در شیکاگو, که مرکز ثقل جنبش کارگری در آمریکا برای احقاق 8 ساعت کار و دگر خواستهای برحقشان بود , فقط 40 هزارکارگر جان بر کف به خیابانها آمدند و در تظاهراتی با شکوه جشن کار(زحمت) علیه سرمایه(بردگی و از خود بیگانگی) را با مشتهای گره کرده و خشم انقلابی به جهانیان نشان دادند!! بقیه اش را همگان میدانیم: دروغ پلیس فاشیست مسلک شیکاگو در مورد ترور چند نفر از همکارانشان توسط بمبی که هیچپگاه معلوم نشد چه کسی پرتاب کرده بود(بخوان پرچم دروغین) ...و دستگیری 8 تن از رفقای آنارشیستمان .اسامی آنها بشرح زیر میباشد:
Albert Parsons, August Spies, Samuel Fielden, Oscar Neebe, Michael Schwab, George Engel, 
Adolph Fischer & Louis Lingg
در 11 نوامبر 1887 دولت نماینده سرمایه داران چهار رفیق بیگناه مان پارسون واسپایز و انگل و فیشر را بدار آویختند. رفیق لوئیس لینگ با دستگاه انفجاری در سلولش دست به خودکشی زد. سه رفیق دیگر فیلدن و نیب و شواب پس از 6 سال مورد "عفو" واقع شدند.
***********************
حال که این کلمات را رقم میزنم نه تنها اکثر دستاوردهای رفقای همرزممان به باد فنا رفته,بلکه شرایط کار برای اکثر کارگران در سطح جهان به سطح نازلی سقوط کرده. و این چیزی نیست جز سیاست نئولیبرالیسم غالب بر جهان متعفن سرمایه داری:آخرین مرحله سرمایه داری جهانی که توسط ریگان و تاچر به همگان حقنه گردیده است. بجز چند کشور اروپائی(هلند و دانمارک و آلمان و انگلیس و ایتالیا  و فرانسه و اسپانیا و نروژ و فنلاند و سوئد که بین 32 تا 38 ساعت در هفته کار میکنند) بقیه به40 ساعت یا بیشتر-بعضی کشورها به 72 ساعت در هفته(پرو و ایران ...)-  نیز میرسد. بدتر از هر چیز همانا قرار دادهای کوتاه مدت 3 ماهه ای ست که کارفرمایان بیشرم به کارگران تحمیل میکنند تا بدینوسیله هیچ گونه حق بیمه ای به کارگران تعلق نگیرد.اینکه کارگاه هائی که از 10 نفر کمتر کارگر استخدامی دارند نیز از همه حقوق های بیمه و بازنشستگی بی بهره اند هم در تمامی کشورهایی چون پرو و ایران و....باب روز میباشد .بدیگر سخن : پس از 132 سال مبارزات سهمگینی که کارگران بدان دست زده اند و به تشکیل اتحادیه و سندیکا و شوراهای کارگری موفق گردیده اند شرایط اسفناک کنونی مایه ننگ بشریت است و بس.
***********************************
یک نکته اساسی برای ادامه سخن لازم و ضروری میباشد : طبقه کارگر را فقط و صرفا نمی بایست در کارگاهای 10 نفره و یا بیشتر- بمانند کارخانه های سنگین ماشین سازی و قطار و کشتی سازی و معدن و نفت و گاز و الی آخر جستجو کرد. بخش عظیمی از نیروی کار در جهان -بخصوص در کشورهای پسا مدرن و پسا صنعتی- در بخش خدمات( دانشگاهها و بیمارستانها و رستوران و هتلداری و مراکز خرید و عمدتا توریسم و...) و کشاورزی(بخصوص در چین و هند و قاره آفریقا و یکسری از  دگر کشورهای قاره آسیا) مشغول کار هستند. "کارمندان" رده پائین ادارات دولتی(بخش بوروکراتیک) و تمامی نهادهای سرکوبکر- از ارتش بگیر تا  ژاندارمری و ...- نیز عمدتا جزو طبقه کارگر محسوب میشوند. بدیگر زبان: بجز صاحبان کار(کارخانه داران و زمینداران و بانکداران و ...) اکثریت عظیم شهروندان جهان شامل این طبقه میشوند.قشر کوچکی نیز(که روز بروز کوچکتر میشود) هم هستند که طبقه میانی/متوسط را شامل میشوند: کارمندان عالیرتبه نهادهای دولتی و ارتش  و دانشگاها و....بیمارستانها. کوتاه سخن: روند پرولتاریزه شدن نیروی کار(همانطور که مارکس-بدرستی- پیش بینی کرده بود) سیل صعودی خود را طی کرده و میکند. 
========================
شرایط کار و کارگران در ایران
 قبل از هر چیز باید یادآور شد که عمر شکل گیری جریانهای کارگری/ سندیکائی در ایران به 113 سال پیش, یعنی به سال ,1284 بر میگردد. در اینسال در چاپخانه ای کوچک در تهران نخستین اتحادیه کارگری شکل گرفت و همزمان با آن اتحادیه های کارگران چاپخانه ها در شهرهائی چون بندر انزلی و تبریز و مشهد نیز ایجاد شد. هر چند در دوازده سال فعالیت حزب خائن توده 1332-1320(منظور رهبران وابسته به 'شوروی' استبدادی و آزاده کش استالین آدم خوار) تشکلات کارگری/دانشجوئی رنگ و لعاب خاص خود را داشت شکی نیست. پیروان این حزب خائن بعد از کودتای ننگین 1332 چه در خفا- پس از اینکه فرار را به قرار ترجیح دادند و به آلمان شرقی گریختند- و چه در بازگشت ننگینشان بعد از قیام بهمن 57 و حمایت از خمینی دجال و باندش بکرات صدمات سهمگینی را به مردم آزادیخواه ایران روا داشته اند. پس جز مایه ننگ چیزی به طبقه کارگر و زحمتکشان این مرز و بوم ارزانی نداشته اند. خلاصه کنیم: از آنجائی که این جریان منحط و بغایت سازشگرایانه و ضد کارگری نافش به کشوری وصل بود که بیشترین صدمات اجتماعی سیاسی و اقتصادی به تاریخ و جغرافیای ایران روا داشته همان بهتر که در زباله دان تاریخ بماند و در اینجا به آن بیشتر از این نپردازیم .
********************************
روند پیوست ایران به چرخه جهان سرمایه داری(وابسته به امپریالیسم) همانا با اصلاحات ارضی حقنه شده توسط طرح کندی- روستو شروع و با ساخت اولین کارخانه اتومبیل سازی پیکان در سال 1350-1349 به عرصه عمل رسید. اینکه روند ترک روستائیان بی زمین( و یا صاحب زمینهای بدرد نخور/ و با نبود تراکتور و نداشتن وامهای با بهره کم که رژیم مزدور شاه به آنان ارزانی داشته بود) به شهر یک دهه بیشتر نیانجامید و عرصه فقر و بیچارگی برای حاشینه نشینان جدید و نوپا به منصه ظهور برسد نیز برای هیچکس نباید جای شک و شبهه ای باقی گذاشته باشد. 
------------------------------------
 تعداد سندیکاها تا قبل از بسرکار آمدن رژیم ددمنش خمینی جلاد 1216 و تعداد اتحادیه ها نیز 26 بودند. حال آنکه در شرایط کنونی -بدون رودروایستی- باید گفت که آمارها نشان میدهند که از 30 تشکل کارگری فقط 10 % کارگران را به عضویت خود دارند!! در ضمن این 30 تشکل کارگری فقط و فقط در 3 جریان منحط رفرمیستی وابسته به رژیم ولی وقیح و بنامهای (1)شورای اسلامی کار (2)انجمنهای صنفی و (3)نمایندگان کارگران خلاصه میشوند. ناگفته نماند و طبعا هر تشکل خودبخودی و اعتراض آمیز نیز در 39 سال گذشته جز با سرکوب و زندان و شکنجه رهبران شان روبرو نبوده اند و خیری نصیبشان نشده است.تازه طبق آمارهای خود رژیم در سال گذشته 13 میلیون و 779 نفر از کارگران تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی قرار داشته اند و از این تعداد 11 میلیون یعنی .85 درصد شامل قراردادهای موقت(همان سه ماهه فوق الذکر) هستند. تو بخوان حدیث این مجمل
*****************************

وضعیت زنان در بازار کار

قبل از هر چیز باید اذعان داشت که, جدا از حرفهای پوچ قانون کار و ماده 38 آن در ایران و ماده 111 سازمان بین المللی کار, اینکه نباید تبعیض حقوقی بین زن و مرد در محیط کار قائل شد, به عیان چنین تبعیضی- البته نه فقط در ایران بلکه در عمده کشورهای جهان-حتی در آمریکا و اروپا نیز عملا وجود دارد.( البته جای بسی تعجب است که در حیطه بهداشت/پزشکی این آمار صدق  در نمیکند: حقوق زنان و مردان پزشک در ایران مساوی میباشد. و این یکی ازعجایب ناهمگون رژیم حاکم در ایران است).باری در ایران و پرو,کشوری که به آن کاملا واقفم, آسیب پذیری زنان در بازار کار شدیدا زیاد بوده و به وضوح دیده میشود.به بیان دیگر :زنان(1) بعنوان نیروی کار درجه دوم بشمار می آیند و اولین تعدیل ها نیروی کار از آنها شروع میشود. هر چند که میدانیم روز بروز به تعداد زنان سرپرست خانواده( با شوهرهای طلاق داده/گرفته و جدا شده و معتاد و..)هم در ایران و هم در پرو اضافه میشود. در ایران فعلا این آمار 5/21%  میباشد و در پرو به 28% میرسد. همانطور که مشاهده میکنید وضعیت فرهنگی در پرو(بخاطر باز بودن فضای بیشتر در جامعه و تشکیلات مدنی پیشرفته تر و عدیده شان و...) به زنان بیشتری جرات و قدرت بیرون کردن مردان زورگو و بی عار/بی خاصیت و زن ستیز را داده و میدهد. البته این وضعیت در ایران نیز خوشبختانه رو به رشد است. (2) اقتصاد غیر رسمی یا " خاکستری" نیز بلای جان زنها در ایران میباشد.در اینگونه کارها شاغلان از حداقل حقوق قانونی محروم می باشند. در ضمن "علت اصلی" زنانه شدن این اقتصاد همان رکن نیروی کار ارزان تر است که کارفرمایان استثمارگر عصر نئولیبرالیسم را ترغیب به استخدام زنها در این عرصه کار میکند. با این وجود همین زنها باز براحتی شامل حذف و همواره در معرض بیکاری قرار دارند.لازم به ذکر است  که در سال گذشته(1396), طبق آمار رسمی, نرخ زنان در مشارکت  اقتصادی از 16% بیشتر نشده است. همچنین اگر نرخ  رسمی بیکاری (و نه حقیقی, چرا کهدر تمام دنیا نرخ بیکاران را عمدتا یک سوم گزارش میدهند و این علت سیاسی و جامعه شناسانه دارد- طبعا!!)  12/1 % بر .آورد شده این آمار در بین زنان 19/8% گزارش شده!! سهم زنان در بخش کشاورزی  21/3 % ودر بخش صنعت 25/5% و در خدمات 53/2% و حدود 5/1 % از جمعیت زنان شاغل دارای اشتغال نیمه وقت گزارش شده است.
دست آخر: با روند رشد دو برابری تعداد دانشجویان دختر نسبت به پسر در دانشگاه ها در آینده ای نه چندان دور سهم زنان در اقتصاد ایران نیز اگر دو برابر نشود حداقل خیلی بیشتر از اینی خواهد بود که هست.( در ضمن آمارهای فوق همگی از دو مقاله در روزنامه همشهری-صفحه هشتم- بتاریخ نهم و دهم اردیبهشت 1397/ 29م و 30 آوریل2018 گرفته شده است)

======================================
جمعبندی :نا گفته پیداست که برای ما آنارشیست ها, بر خلاف مارکسیستهای ارتدکس, این سندیکاهها و اتحادیه های کارگری نیستند که , با روند نئولیبرالیسم حاکم در اقتصاد جهان سرمایه داری روند معکوس به عصر سوسیال دموکراسی بخود نخواهد دید, قیام ها و انقلابات ضد سرمایه داری را - چه در کشورهای امپریالیستی غرب و چه کشورهای پیرامونی سازماندهی خواهند کرد. بلکه این انجمنهای دموکراتیک مستقل محله و محیط کار و خانه ها ست که نقش عمده و بسزائی در رهائی نیروی کار از یوغ سرمایه را رقم میزنند.
بدیگر سخن, تنها و تنها با ساختن جامعه ای بموازات  و در درون تمامی کشورهای سرمایه داریست  که باید بفکر رهائی بشریت از این سیستم فوق ارتجاعی غارتگر-بعنوان اولین سیستم جهانشمول-بود و بس. تحولات جهانی مبارزات طبقاتی و شکست انقلابات در روسیه و چین و....باید به انقلابیون جهان این حقیقت انکارناپذیر را نشان داده باشد. اینکه کماکان در میان نیروهای پراکنده و عقیم شده از شکستهای انقلابات در جهان گوش شنوائی نیست و نه بصیرت انقلابی بحث دیگریست. این سطور فقط و فقط برای جوانان کارگر و زنان فرهیخته گول نخورده در سطح جهان  معنی بخش است و بس.
زنده باد مبارزات کارگران مرد و زن سلحشور ایران و جهان
پاینده باد آنارکوفمینیسم : جنبش مستقل زنان و بموازات مبارزه طبقاتی
زنده باد انقلاب- زنده باد آزادی- زنده باد آنارشی
پیمان پایدار
 


 

Keine Kommentare: