Samstag, 26. Mai 2018

موضع نوام چامسکی در مورد کردستان سوریه انحرافیست

 پیمان پایدار
موضع اخیر نوام چامسکی از شرایط اسفناک سوریه، با بدعت جنگ خانمانسوزی که از یکطرف امپریالیسم جهانخوار آمریکا آغازگرش بوده و حمایت بیشرمانه صهیونیسم جهانی از طرف دیگر- که تبلورش را در سیاستهای فاشیستی/ نازی مسلکانه و جنگ افروزانه(به نمایندگی مزدور بلامنازعشان داعش و رهبر شناخته شده شان سایمون الیوت/ملقب به "البغدادی" ، که از قرار به درک واصل شده) تحمیل گردیده اسرائیل به سوریه دیده ایم، مجددا مرا بیاد موضع لیبرالی و 'کاسه گرمتر از آش' گونه او در مورد جنبش انقلابی 'بی دی اس' فلسطینیان علیه اسرائیل انداخت!!

یادمان نرفته که چامسکی، علیه میل باطنی فلسطینیان و در خواست جهانیشان از حمایت از جنبش 'بی دی اس' توسط شخصیتهای مترقی و نهادهای دموکراتیک ضد صهیونیستی و ضد امپریالیستی، با بیشرمی هر چه تمامتر گفت:" دفاع از جنبش 'بی دی اس' به جنبش فلسطینیان در راه مبارزاتیشان صدمه وارد میکند"!!(شما را با گوگول کردن ویدئو این مطلب در یوتوب فرا میخوانم. البته من آنرا در بلاگ عام 'نه سخد' چندین ماه پیش گذاشته ام.) آخر یکی نبود بگوید : تو سر پیازی یا تهش؟! اگه فلسطینیان خودشان چنین درخواستی کرده اند توئی که مخالف جنایت آمریکا و 'اسرائیل علیه فلسطینیان هستی و همیشه و بدرستی آنرا فریاد کرده ای چرا از جنبش 'بی دی اس' حمایت نکردی و نمیکنی!؟ آیا غیر از اینست که ضربات ناشی از حمایت جهانی از 'بی دی اس' اسرائیل را نه تنها بی 'آبرو بلکه بزانو در میآورد!؟ بدیگر سخن : نتیجه بلافاصله آن یعنی همانا نفی تئوری ارتجاعی و غیر قابل حصول "تشکیل" به اصطلاح کشور "مستقل" فلسطین در مناطق رقت انگیز باقی مانده از دوران قبل از جنگ 1967 و مرزهای آنموقع و قبول تئوری 'ادوارد سعید' فقید مبنی بر حفظ یک کشور(بخوان فدرالیسم اسرائیل - فلسطین یا هر چی که خودشان نامگذاری میکنند)!! بدیگر زبان، این یعنی نفی وجودی کشوری صرفا یهودی نشین و عملا نژاد پرستانه !! و این از نظر فرد لیبرال منشی چون چامسکی(که تازه، با کمال پرروئی، خود را آنارشیسم نیز میخواند) "گناه" کبیره ای بیش نخواهد بود. 
*****************
برگردیم سر کشور داغان شده سوریه و موضع چامسکی در مورد منطقه خودمختار روژوا: کشوری که با ویرانی زیر ساختها و شهرهای زیادی از آن نیمی از جمعیتش آواره کشورهای همسایه و اروپا و.... آمریکا شده ،هر چند در حرف مدعی شده که از حمایت داعش "دست برداشته"- که دروغی بیش نیست، درعمل با حفظ چندین پایگاه در شمال شرقی سوریه قصد ندارد آنجا را ترک کند!! البته، بیهوده نیست که، وقتی بقایای شکست خورده داعش در مناطق منگنه شده مجبور به قبول ترک این مناطق شده اند، اسرائیل با بمباران پی در پی پایگاههای مرتجعین سوری/ایرانی سعی میکند این طرح شکست بخورد و کماکان در طولانی تر کردن این جنگ امپریالیستی همت میگمارد.
-----------------------
باری، هر چند چامسکی بدرستی دولت 'اسد' را از لحاظ اخلاقی "شرم آور" نامیده ولی "حمایت" او از امضا کردن در "تشکیل یک دولت کردی" در "داخل سوریه"(!!) باز حاکی از موضع 'کاسه گرمتر از آش' او میکند. چرا!؟ زیرا دید 'بوکچنین' ی(*) از آنارشیسمی که 'اوجالان'-رهبر بلامنازع کردها از درون زندان ترکیه برای جنبش کردهای بطور اعم- "نمایندگی" میکند خواهان "خودمختاری کردها" در درون مرزهای کشورهای سوریه، عراق، ترکیه و ایران میکند و نه "تشکیل دولت"ی مستقل،اونهم- حتما- توسط بورژوازی کردها!!


چامسکی، با اتخاذ چنین موضعی، عملا به طور غیر مستقیم خواستار حضور دائمی ایالات متحده در سوریه،در برابر اعتراضات دولت مرتجع سوریه ، است. و این همانا حاکی از دیدی بغایت ارتجاعی از امپریالیسم(آنرا'سیاست'خواندن و نه مرحله ای از سیستم سرمایه داری جهانی  و مرحله نئولیبرالیسم حاکم در جهان) میکند و بس !! 
بیهوده نبوده و نیست که چامسکی در انتخابات 2016 آمریکا 
عملا از هیلاری کلینتون دفاع کرد و بغلط میگفت:"مواضع هیلاری در مورد یکسری مسائل "مترقی " ست"!! تو بخوان حدیث این مجمل.

بدیگر سخن : چامسکی ورای اندیشه لیبرال خود که امپریالیسم را نه به عنوان یک سیستم اقتصادی و رشد سرمایه داری جهانی و صادرات سرمایه که نیازهای اقتصادی و سیاسی آن را شامل میشود، بلکه صرفا به عنوان سیاست ساده ای میداند که میتواند توسط یک رئیس جمهور"خوبی"  که مایل باشد تغییر کند!! او هرگز امپریالیسم را به عنوان ادامه استعمارگرایی ندیده: طبقه حاکم انگلی که تمام تلاشش همانا  برای دستیابی به سلطه بر بازارهای جهانی، منابع و کار ارزان، همراه با جنگ و خونریزی بوده و است!!

او واقعیت ظلم و ستم ها و جنایات متعددی که توسط امپریالیسم مرتکب شده را دیده، اما هرگز ارتباطی با نظام سرمایه داری بر قرار نکرده است. در نتیجه، تجزیه و تحلیل و درک طبقاتی و مبارزه طبقاتی به عنوان یک واقعیت تاریخی که تاریخ انسان را مدیریت می کند، هرگز به نوشته ها و سخنانش وارد نشده است. او همچنان به عنوان یک خبرنگار عمل می کند که حقایق را فهرست می کند، بدون دیدن تصویر بزرگتری که این سیستم بدنبال خود دارد.

این عدم درک ماهیت واقعی امپریالیسم و ​​ارتباط آن با حاکمیت سرمایه  و سلطه طبقاتی باعث شده که او عملا -بارها و بارها- در کنار امپریالیسم  قرار بگیرد . هر چند او میدانسته که آمریکا و دگر امپریالیست ها مرتکب جنایات جنگی و قتل عام ، در سراسر جهان، بدون توقف، شده اند . بیهوده نیست که بینش لیبرالهای صهیونیست مسلکی چون برنی سندرز در حمایت شان از "سوسیالیسم"از نوع اروپائی اش پایانی ندارد .
و احتمالا به طور هدفمند، نادیده گرفتن  این واقعیت که دولت های سرمایه داری اروپایی بخش عمده ای از شرکت کنندگان  سودمند امپریالیسم جهانی  به رهبری ایالات متحده اند که اغلب در جنایات شرکت کرده و میکنند.

از آنجای که آنها مسئله طبقه و منافع طبقاتی و تناقضات طبقاتی را نادیده می گیرند، آنها همچنین موضع بسیار ساده انگارانه و غیر واقع بینانه ای را در مورد دموکراسی اتخاذ می کنند و حتی از نظر قانون گذاران و قوه قضائیه  بورژوازی، حقوق مدنی مردم را نادیده می انگارند، بی خیال تشدید و گسترش کنترل مردم و محدود ساختن آزادی ها و اعتراضات خیابانی میشوند. چنین نقض اصول دموکراسی بورژوایی که طبقۀ سرمایه داری ادعا می کند یا از این قبیل لیبرال ها نادیده گرفته می شوند یا دوباره به عنوان "خط مشی های اشتباه" یا "اشتباهات" مطرح می شوند، هرگز از مردم نمی پرسند دموکراسی برای چه کسانی ست و در تقابل با کدام اقشار و طبقات !! یک جامعه طبقاتی با منافع متضاد، نمی تواند به همان اندازه برای همه یکسان باشد. دموکراسی برای یک طبقه دیکتاتوری برای دیگری است.

لیبرال ها نه تنها از جنایت جنگی اروپا در خاورمیانه و آفریقا چشم پوشی می کنند، بلکه از نسل کشی فلسطینی ها توسط آپارتاید اسرائیل بسادگی می گذرند.

آنها با عصبانیت نژادپرستی ترامپ را مورد انتقاد قرار می دهند، اما  نادیده می گیرند ارتکاب جنایات جنگی دموکراتی چون اوباما و همتایان اروپایی اش را.
 متأسفانه نوام چامسکی بارها و بارها نشان داده است که مایل نیست اردوگاه لیبرال ها را ترک کند و با این کار تصمیم گرفته است تا به عنوان یک مدافع به جای یک منتقد واقعی و جدی امپریالیسم آمریکا باقی بماند، علیرغم تمام نوشته هایش .
==========================
(*) موضع نویسنده این سطور در تقابل با این تعبیر/تفسیر از "آنارشیسم" عیان میباشد: برای درک آن رفقا و دوستان خواننده را به کتاب "آزاد شدن" رفیق 'جیمز هراد' و نقد داهیانه او، در 'پسا نوشته هایش'- از نظریات انحرافی گوناگون به اصطلاح "آنارشیستی"، منجمله لیبرالیسم بوکچین، رجوع میدهم. بطور خلاصه: برقراری آنارشیسم/سوسیالیسم از طریق "انتخابات" پیروزمند در شهرداریها(بخوان "گدائی" کردنش از دولتهای بورژوای حاکم در هیچ کشوری) نمیتواند حاصل شود. خوش خیالی هم حدی دارد

Keine Kommentare: