Anarchy Worksآنارشی کار میکند
Ardent Press,2010 - No Copyright-279 pages
از رفیق: پیتر گلدرلوس
Peter Gelderloos
ترجمه از : پیمان پایدار
=============================
فصل هشتم
The Future
آینده
(1)Won't the state just reemerge over time?
آیا دولت در طول زمان دوباره ظهور نخواهد کرد؟
(2)What about other problems we can't foresee?
درباره مشکلات دیگری که نمیتوانیم پیش بینی کنیم چکار خواهیم کرد ؟
(3)Making anarchy work.
آنارشی را در عمل پیاده کنیم
============================
The Future
آینده
ما برای زندگی خود مبارزه می کنیم، همچنین برای دنیایی که شاید هرگز نتوانیم ببینیم.
(1)Won't the state just reemerge over time?
آیا دولت در طول زمان دوباره ظهور نخواهد کرد؟
اکثر نمونه های ذکر شده در این کتاب دیگر وجود ندارند، و بعضی فقط چند سال طول کشیدند. جوامع بی دولت و آزمایش های اجتماعی عمدتا توسط قدرت های امپریالیستی و یا توسط دولت ها سرکوب شدند. اما تاریخ نیز نشان داده که انقلاب امکان پذیر است و مبارزۀ انقلابی به طور اجتناب ناپذیر منجر به اقتدارگرائی نمی شود. ایده های انقلابی مستبد گرایانه مانند سوسیال دمکراسی و مارکسیست - لنینیسم در سراسر جهان بی اعتبار شده است.
در حالی که احزاب سیاسی سوسیالیستی کماکان همچون انگلی انرژی حیاتی جنبشهای اجتماعی را می مکند، قابل پیش بینی ست فروش حوزه های انتخاباتی خود هر زمان که به قدرت می رسند، ترکیب متفاوتی از افق گرائی، جنبش بومی، اتونومیسم و آنارشیسم در تمامی
شورش های اجتماعی هیجان انگیز در دهه گذشته
به عرصه ظهور رسیده اند
- قیام های مردمی در الجزایر، آرژانتین، بولیوی و مکزیک، اتونوم در ایتالیا، آلمان و دانمارک، جنبش دانش جویان و شورشیان در یونان، مبارزه کشاورزان در کره جنوبی و ضد جهانگرائی/گلوبالیسم که متحد نمود کشورها را در سراسر جهان. این جنبش ها فرصتی را فراهم کردند برای از بین بردن دولت و سرمایه داری در میان بحران های سال های آینده پیش رویمان.اما بعضی از مردم می ترسند حتی اگر یک انقلاب جهانی دولت و سرمایه داری را از بین ببرد، این دو نهاد به ناچار در طول زمان دوباره ظهور می کنند. این قابل فهم است زیرا آموزش و پرورش دولتمداران ما را با ششتشوی مغزی به اسطوره های پیشرفت و تاریخ خط مدارانه معتقد گردانده اند- این ایده که تنها یک روایت جهانی وجود دارد و بی وقفه به سوی ظهور تمدن غربی منجر می شود. در واقع، هیچ کس دقیقا نمی داند که دولت چگونه توسعه یافته است، اما مطمئنا این فرایند نه اجتناب ناپذیر بوده و نه غیرقابل برگشت.اکثر جوامع هرگز به طور داوطلبانه دست به توسعه دولتها نزده اند و شاید بسیاری از جوامع دولتها را توسعه داده و پس از آن یا رهایش کردند یا آنها را نگه داشتند. از دیدگاه این جوامع، ممکن است به نظر می رسد که دولت یک انتخاب یا تحمیل باشد، تا یک .توسعه طبیعی. جدول زمانی که ما استفاده می کنیم نیز بر چشم انداز ما تاثیر می گذارد برای ده ها هزار سال، بشریت استفاده ای برای دولت ها نداشتند، و پس از آنکه دگر هیچ دولتی وجود نداشته باشد، مشخص خواهد شد که کجراهی ای بوده که منشأ آنها در چند قسمت از جهان نمود یافته که به طور موقت سرنوشت همگان را در این سیاره کنترل می کرده، قبل از اینکه مجددا به دور ریخته شود.
تصور غلط دیگر این است که جوامع بدون دولت در معرض آسیب پذیری قرار دارند و توسط مردان تهاجمی که خودشان را بعنوان رهبر تعیین میکنند ربوده خواهند شد. درست بر عکس، به نظر می رسد که مدل "بزرگ مرد"(*) یک جامعه هرگز به یک دولت یا حتی یک رهبر منجر نشده است. جوامعی که اجازه می دهد یک مرد رئیس باز/امر و نهی کن، باهوش تر و یا قوی تر نفوذ بیشتری اعمال کند بطور معمول او را نادیده میگیرند و یا اگر بیش از حد اقتدارگر شود او را میکشند، و مرد بزرگ نمی تواند نفوذ خود را بیش از حد گسترش دهد ، چه از لحاظ جغرافیایی و یا زمانی. ویژگی های فیزیکی ای که رهبری او بر آن استوار است بی دوام بوده و به زودی از بین می رود یا جایگزین می شود. (124)
(*)Big Manمنظور در قبایل بومی سرخپوستان است
(124) برای مثال، دیمیتری م. بوندارنکو و آندره وی کورتایف،مدل های تمدن پولیتوژنز، مسکو: آکادمی علوم روسیه، 2000.
(124) See,for example,Dmitri M.Bondarenko and Andrey V.Korotayev,Civilizational Models of Politogenesis,Moscow:Russian Academy of Science,2000.
به نظر می رسد که دولت ها به تدریج از طریق سیستم های خویشاوندی پذیرفته شده فرهنگی توسعه یافتند؛ که با حکمت سالخوردگی و
پدرسالاری همراه بودند - در طی نسل ها، به مردان مسن تر احترام بیشتری گذاشته و انحصار خاصی بعنوان واسطه های حل اختلافات و تقسیم کنندگان هدایا داده میشد. نه خیلی دیر در این فرآیند، آنها چیزی شبیه به قدرت برای اجرای اراده خود دارا شدند. ما باید به یاد داشته باشیم همین که مردم به تدریج بیشتر مسئولیت های خود را تسلیم و به اعضای خاصی از جامعه احترام بیشتری اعطا کردند، آنها هیچ راهی برای دانستن نتایج اعمالشان نداشتند؛ هیچ راهی برای دانستن اینکه چقدر جامعه سلسله مراتبی میتواند بد باشد. همین که نخبگان اجتماعی قدرتهای اجباری به دست آورند، دیالکتیک جدیدی از توسعه اجتماعی ظهور کرد، و در این مرحله ایجاد دولت محتمل شد، هر چند هنوز اجتناب ناپذیر نبود چرا که اکثریت بعنوان نیروی اجتماعی ای .باقی مانده بود که قدرت خلع ید نخبگان و یا متوقف کردن این روند را داشت.
جوامع مدرن با حافظه جمعی از تکنیک های بوروکراتیک می توانند
دولت
را بسیار سریعتر بازسازی کنند، اما ما مزیت دانستن آن را داریم
که به کجا
این مسیر منجر می شود و از علائم هشدار دهنده آن آگاه هستیم .
مردم ، بعد از اینکه سخت تلاش کردند تا آزادی خود را به دست آورند،
انگیزه ای فوق العاده ای
برای متوقف کردن
ظهور دولت را، اگر در
هر نقطه نزدیک به آنها رخ دهد، دارند
خوشبختانه، جامعه آنارشیستی پاداش خودش است.
بسیاری از جوامع بدون دولت،
بعد از
تماس
با استعمار،
فرصتی
برای پیوستن به جوامع
سلسله مراتبی را داشته اند و
حال آنکه همچنان به مقاومت خود ادامه
داده اند، مانند کونگ(*) که با وجود تلاش های دولت بوتسوانا(+) برای "سکنا گزیدن " آنها همچنان در کویر کالی هاری(*+) زندگی می کنند.
(*)
Kung /
(+)
Botswana /
(*+)
Kalihari /
همچنین نمونه هایی از تجربیات اجتماعی طولانی مدت ضد اقتدارگرایانه در درون جوامع دولتمدار وجود دارند.آنارشیست های تولستوئی در گلاسترشایر(*) انگلستان، مستملکات وایتوی(+) را در چهل هکتار زمین در سال 1898 تاسیس کردند. پس ازخریدن زمین ، آنها املاک را در گودالی سوزاندند. آنها مجبور بودند تمام خانه های خودشان را بسازند؛ زیرا نمی توانستند وام مسکن دریافت کنند. بیش از صد سال بعد، این کمون آنارشیست صلح آمیز هنوز هم وجود دارد، و برخی از ساکنان کنونی، فرزندان بنیانگذاران هستند. آنها تصمیماتشان را در یک مجمع عمومی اتخاذ می کنند و تعدادی از امکانات عمومی را به اشتراک میگذارند. در بعضی موارد، وایتوی پناهندگان و مخالفان خدمت سربازی را پناه داده اند .آنها همچنین تعدادی شرکت تعاونی مانند نانوایی و یک صنف صنایع دستی را بنیان گذاردند. علیرغم فشارهای خارجی سرمایه داری و روابط سلسله مراتبی که توسط جامعه دولتمدار باز تولید میشود ، وایتوی همچنان مساوات گرایانه و ضد اقتدار باقی مانده اند .
(*) Gloucestershire/ Whiteway Colony
در ورای دریای شمال، در 'آپلشا'،'فریسلند'(*)، یک روستای آنارشیستی در سال 2008 هفتاد و پنجمین سالگرد خود را جشن گرفت. محل 'آپلشا' ، که در حال حاضر شامل کاروان ها، کمپ نشینان و چندین ساختمان دائمی ست، در جنبش های آنارشیستی و ضد نیروهای نظامی از زمانی که کشیش 'دومه لا نیوونهاوس'(+) کلیسا را ترک و شروع به تبلیغ در مورد بیخدایی و آنارشیسم کرد فعال بوده است. گروهی از کارگران شروع به گردهمآیی در آنجا کرده و خیلی زود زمین خریدند، و هر ساله در زمان عید گلریزان (*+) گردهمآیی آنارشیستی را برگزار کرده اند. با بازگشت دوباره اعتدال در جنبش سوسیالیستی، که الکل را به عنوان یک طاعون مضر برای کارگران می شمرد و نوعی اسارت به کارفرمایانی که مشروبات الکلی را در فروشگاههای شرکت میفرختند، اردوگاه کماکان خالی از الکل است. در سال 2008، پانصد نفر از سراسر هلند، آلمان و بلژیک، در گرد همآیی سالانه آنارشیستی در 'آپلشا' شرکت کردند. آنها به آنارشیست هایی که در سراسر سال در آنجا زندگی می کنند برای شرکت در تعطیلات آخر هفته در کارگاه ها و بحث هایی در مورد موضوعاتی مانند صلح طلبی، آزادی حیوانات، مبارزات ضد فاشیستی، سکسیسم درون جنبش ، سلامت روان و پویشی که مخالف برگزاری بازی های المپیک در سال 1992 در آمستردام بود، پیوستند. برنامه های برای کودکان، سخنرانی هائی در مورد تاریخ طولانی اردوگاه، وعده های غذایی جمعی/کمونی و شور و شوق کافی در فضای عموی برای موجودیت نسل دیگری از آنارشیسم در منطقه وجود داشت.
(*)Appelscha، Friesland / (+)Domela Nieuwenhuis
(*+)Pentecostیا همان عید نزول روحالقدس عیسی
دیگر پروژه های آنارشیستی نیز می توانند به مدت صد سال زنده بمانند. جوامع خاص، کومونیته ها و سازمان ها قرار نیست بمانند سنگ سخت باشند - آنارشیست های نیاز به تدوین مقررات محدود کننده برای حفظ نهادها به قیمت شرکت کنندگان شان ندارند. گاهی اوقات بهترین کاری که یک کومونیته یا سازمان میتواند برای شرکت کنندگان انجام دهد، اجازه حرکت دادن به آنهاست. هیچ امتیازات ارثی یا قانون اساسی ای وجود ندارد که باید به آینده گان منتقل یا تحمیل شود. با اجازه دادن به سیالیت و تغییر بیشتر، جوامع آنارشیستی می توانند خیلی طولانی تر باشند .
اکثریت جوامع در طول تاریخ بشر بگونه کمونی و بدون دولت زیسته اند،
و بسیاری از آنها به مدت هزاران سال ادامه یافتند تا اینکه توسط تمدن غربی نابود یا فتح شدند. رشد و قدرت تمدن غربی اجتناب ناپذیر نبود، بلکه نتیجۀ فرآیندهای تاریخی خاص
وابسته به تصادف/همرویداد جغرافیایی بود. (125) موفقیت های نظامی
تمدن ما ممکن است به نظر برتری آن را اثبات کند، اما حتی در غیاب مقاومت، مشکلات متداول/مختص تمدن ما مانند جنگل زدایی و
تغییرات آب و هوایی ممکن است باعث نابودی آن شود، و نشاندهنده شکست کامل/نهائی از لحاظ پایداری ست. نمونه های دیگر جوامع غیر قابل پایدار سلسله مراتبی
، از سومر گرفته تا جزیره ایستر، نشان می دهد که یک جامعه
در اوج خود
چقدر سریع
می تواند سقوط کند.
Sumer / Easter Island
(125)
این استدلال که برخی جوامع قادر بودند که به دلایل شرایط جغرافیایی و نه برتری ذاتی بر جهان تسلط یابند، توسط جه رد دیاموند در کتاب 'سلاح ها، میکروب ها و فولاد بعنوان سرنوشت
جوامع انسانی'
ارائه شده است
. نیویورک: دبلیو دبلیو نورتون، 1997.
Jared Diamond in Guns,Germs,and Steel: The Fates of
Human Societies.New York:W.W.Norton,1997.
این ایده که دولت با گذشت زمان بگونه اجتناب ناپذیر دو باره ظهور خواهد کرد، یکی دیگر از این فانتزی های نا امید کننده اروپا مرکزبینی ست که فرهنگ غربی به مردم تلقین می کند. ده ها جوامع بومی در سرتاسر جهان هرگز دولتی را توسعه نداده اند، آنها برای هزاران سال شکوفائی داشته اند ، هرگز تسلیم نشده اند، و هنگامی که سرانجام در برابر استعمار پیروز شدند، فرهنگ تحمیلی سفید پوستان را ، که شامل دولت و سرمایه داری است، خنثی نموده و فرهنگهای سنتی شان را که هنوز با خود حمل میکنند احیا خواهند کرد . بسیاری از گروه های بومی تجربه صدها یا حتی هزاران ساله تماس با دولت را تجربه کرده اند و به هیچ وجه به طور داوطلبانه به مقامات دولتی تسلیم نشده اند. آنارشیست های غربی می توانند خیلی از این پایبندی یاد بگیرند ، و تمامی مردم جوامع غربی باید این نکته را دریابند: دولت انطباقی اجتناب ناپذیر نیست ، یک تحمیل است، و هنگامی که ما یاد بگیریم چگونه آن را برای همیشه شکست دهیم، ما اجازه نخواهیم داد که دوباره برگردد.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen