Donnerstag, 5. Juli 2018


 Anarchy Worksآنارشی کار میکند
Ardent Press,2010 - No Copyright-279 pages  
از رفیق: پیتر گلدرلوس
Peter Gelderloos

Anarchy Works - Peter Gelderloos

ترجمه از : پیمان پایدار 

=============================
فصل هفتم

Neighboring Societies جوامع همسایه 
(1)Could an anarchist society defend itself from an authoritarian neighbor?
(1) آیا یک جامعه آنارشیستی میتواند از خود در مقابل همسایه اقتدارگرا  دفاع کند؟

 (2)What will we do about societies that remain very patriarchal, or racist?

(2) ما در مورد جوامعی که بسیار پدرسالارانه یا نژادپرست باقی می مانند، چه خواهیم کرد؟
  (3) What will prevent constant warfare and feuding?

 (3) چگونه میتوان جلوی جنگ  مداوم و دشمنی را گرفت ؟

 (4)Network not borders. 
(4) آری به شبکه و نه به مرزها 
------------------------------------------
  (3) What will prevent constant warfare and feuding?

 (3) چگونه میتوان جلوی جنگ  مداوم و دشمنی را گرفت ؟
 خواهیم کرد؟  

در جامعه دولتمدار، کسانی که مخالف جنگ هستند دولتی یکپارچه را در سطوح بالاتر و بالاتر دنبال کرده اند تا در نهایت منجر به حکومت جهانی بشود. این تلاش به وضوح ناموفق بوده است - چرا که قبل از هر چیز، جنگ سلامت دولت است - اما موفقیت حتی در این مدل ، مطلوب نیست. این اشغال جهانی است، نه صلح جهانی، که دولت جهانی برای آن تلاش می کند. نمونه فلسطین را مد نظر بگیریم (زیرا در اینجاست که توسعه تکنولوژی ها و روش های کنترل بعدها توسط ارتش ایالات متحده و دولت هایش در سراسر جهان به اجرا گذاشته میشود)، اشغال تنها هر چند سال یک بار به جنگ آشکار می رسد، اما اشغالگران(بخوان اسرائیلی ها-م) همواره در حال مبارزه با یک جنگ نامرئی برای حفظ و گسترش کنترل خود هستند - با استفاده از رسانه ها، مدارس، سیستم عدالت کیفری، سیستم های ترافیکی، تبلیغات، سیاست های لحظه ای، نظارت و عملیات مخفی. فقط وقتی که فلسطینیان به مقابله پرداخته و شروع به مبارزه می کنند، که نمی توانند نادیده گرفته شوند است که سازمان ملل و سازمان های بشردوستانه اقدام به عمل می کنند - نه برای درست کردن اشتباه های گذشته و دردهای مداوم، بلکه برای بازگشت به داشتن توهم صلح و اطمینان از اینکه این اشتباه ها هرگز نتوانند زیر سئوال قرار گیرند. هرچند با شدت کمتری، همین جنگ نامرئی علیه ملل بومی، مهاجران، اقلیت های قومی، مردم فقیر، کارگران - هر ملتی که مستعمره شده یا مورد استثمار قرار گرفته - برقرار است .

 در گذشته، در جوامع کوچک بدون دولت ، جنگ امری معمول بود اما همه گیر/جهانی نبود، و در بسیاری از جلوه های آن، عمدتا خونین نبود. برخی از جوامع بدون دولت هیچگاه در جنگ شرکت نکردند. صلح انتخاب است، و آنها با ارزش گذاری مصالحه تعاونی، درگیری ها و رفتارهای پرورشی را انتخاب می کردند. دگر جوامع بی دولت که در جنگ شرکت داشتند اغلب آنرا بدون آسیب رسانی، بگونه آئینی بجا میآوردند. در برخی موارد، خط بین رویداد ورزشی و جنگ مشخص نبود. همانطور که در برخی از تحقیقات انسان شناسی آمده است، تیم ها یا جناحهای درگیر جنگ از دو اجتماع مختلف با قراری قبلی در مکانی از قبل تعیین شده، برای جنگیدن با یکدیگر ملاقات می کردند. هدف این نبود که طرف دیگر را نابود کنند یا حتی لزوما کسی را بکشند. کسی در یک طرف نیزه ای یا تیری را پرتاب میکرد و همه آن را تماشا می کردند که آیا به کسی اصابت میکند یا نه، سپس نیزه بعدی پرتاب میشد. آنها، اغلب پس از اینکه یک نفر صدمه میدید به خانه برمیگشتند، یا حتی قبل از آن. (120) در جنگ هایی که توسط (قبیله-م) 'لاکوتا' و سایر سرخپوستان آمریکای شمالی انجام میشد،  لمس دشمن با یک تیکه چوب بسیار ارزشمند تر بود- "کودتای شمارش" - تا اینکه او را بکشند. اشکال دیگر جنگ بگونه ساده ای حمله کردن، خرابکاری یا سرقت از جوامع همسایه بود و اغلب تلاش می کردند تا قبل از اینکه یک دعوا آغاز شود، دور شوند. اگرچه این گونه مبارزه های بظاهر هرج و مرج طلبانه جنگ یک جامعه آنارشیستی بود، نسبت به خونریزی های بیرحمانه دولت ارجحیت دارد!

(120) استناد ون در ددنن و راپاپورت را در فصل 1 ببینید.
(120)See the citaiton of van der Dennen and Rappaport in chapter 1.
اما جوامعی که نمیخواهند با همسایگان خود جنگ کنند، می توانند خود را طوری سازماندهی کنند که از آن جلوگیری شود. نداشتن مرزها اولین قدم مهم است. ما اغلب می توانیم با معکوس کردن توجیه عقلی دولت به حقیقت دست یابیم، و اینکه خطوط مرزها ما را از خطر مصون میدارد به راحتی قابل رمزگشایی ست : مرزها ما را تهدید می کنند/به خطر میاندازند. اگر یک درگیری اجتماعی وجود داشته باشد، خشونت بیشتر محتمل به نظر می رسد؛ وقتی که "ما" و "آنها"یی وجود داشته باشد. شکاف های اجتماعی و مرزهای آشکار از مصالحه و درک متقابل جلوگیری میکند و مشوق رقابت و قطب بندی میشود .


هارولد بارکلی(*)، انسان شناس آنارشیست، برخی جوامع را طوری توصیف می کند که هر فرد با استفاده از چندین شبکه 'هم پوشانی'/ رویهم افتاده(+)، به سبب خویشاوندی، ازدواج، وابستگی های قبیله ای و غیره به دیگران متصل می شود:
(*)Harold Barclay / (+) overlapping



ما مثال هایی از تمایلات آنارشی در میان مردم[...]داریم که شمارش آنها به 
صدها هزار نفر و با جمعیت نسبتا متراکم،اغلب بیش از 100 نفر در یک چهارم مایل، میرسد.چنین تنظیمات  اجتماعی ممکن است از طریق 'سیستم بند بند اجدادی'(*) تامین شود، که همانطور که قبلا دیده ایم، معانی مشابهی با مفهوم فدرالیسم آنارشیستی دارد. یا، همانطور که در میان 'تونگا'(+) و برخی از دامداران آفریقای شرقی، جمعیت های بزرگ ممکن است با یک برنامه پیچیده تر ادغام شوند تا بلکه فرد را با تعدادی از گروه های متقاطع و تقسیم کننده مرتبط  کند و روابط اجتماعی خود را بر روی یک حوزه وسیع گسترش دهد. به عبارت دیگر، افراد و گروه ها مجموعه ای از جایگاه های متصل شده را تشکیل می دهند، که با ادغام شدن یک نهاد بزرگ اجتماعی را ایجاد میکند، اما بدون هماهنگی متمرکز واقعی(121)

(*)segmentary lineage system (+)Tonga

(121) هارولد بارکلی، مردم بدون حکومت: انسان شناسی آنارشی،لندن: کان و آرویل، 1982، ص.122.
(121)Harold Barclay,People without Government: An Anthropolgy of Anarchy,
London:Kahn and Averill,1982,p.122.



علاوه
 بر این ویژگی متعادل جوامع تعاونی، برخی از مردم بدون دولت، مکانیسم های دیگری برای جلوگیری از فتنه ها ایجاد کرده اند. بومیان ماردو(*) غربی استرالیا به طور سنتی در گروه های کوچک زندگی می کردند، اما این ها به صورت دوره ای برای برگزاری نشست جمعی، جایی که اختلافات بین افراد و بین گروه های مختلف در سراسر جامعه حل می شد، گرد هم آمدند. به این ترتیب، می توان از فریب طولانی مدت و غیرقابل قبول جلوگیری کرد، و همه در دست داشتند تا به حل و فصل این درگیری کمک کنند. و نوئر و کونکومبا (+) از آفریقا روابط خویشاوندی دو جانبه را به رسمیت شناختند و همپوشانی روابط اقتصادی. تا آنجا که هر کس به هر کس دیگری مربوط بود، محور مشخصی از جنگ وجود نداشت که بتواند جنگ را پشتیبانی کند. تظاهرات فرهنگی متداول علیه فتنه همچنین مردم را تشویق کرد تا مسائل را با مسالمت آمیز حل کنند. انسان شناس ای ای ایونز پریچرد(*+) جامعه نیور را به عنوان "نظم آنارشی" توصیف کرد.

(*)Mardu aborigines / (+)  Konkomba & Neur /  (*+) E.E.Evans Pritchard 

امروز جنبش آنارشیستی همچنان به مبارزه علیه مرزهایی که جهان سرمایه داری را  تقسیم می کند ادامه میدهد. شبکه ضد اقتدارگرای 'بدون مرز'، که در اروپای غربی در سال 1999 شکل گرفت، از آن زمان در سراسر اروپا و ترکیه، آمریکای شمالی و استرالیا فعال گردیده. تلاشهای 'بدون مرز' شامل حمایت از مهاجران غیر قانونی، آموزش در مورد نژادپرستی تشویق شده توسط سیاست های مهاجرت دولت، اعتراضات علیه مقامات دولتی، اقدامات علیه شرکت های هواپیمایی برای توقف در تبعید کردن، و بدون اردوگاه های مرزی در مرز دو 
کشور می شود. در جریان مبارزات انتخاباتی، شرکت کنندگان به زور مجبور شدند مرزهای بین اسپانیا و مراکش را باز کنند، در داخل بازداشتگاه کودکان در هلند به کمک و برقراری ارتباط بپردازند،بخشا یک بازداشتگاه را نابود کنند و سابوتاژ کنند کمپین اخراج در ایتالیا را، یک بازداشتگاه را در یونان متوقف کردند و ده ها مهاجر را از یک بازداشتگاه در استرالیا آزاد نیز هم . کمپهای 'بدون مرز' مردم را از کشورهای مختلف جمع آوری می کنند تا راهبردها و انجام اقدامات را توسعه دهند. آنها اغلب در حاشیه "جهان اول" دست به گسترش میزنند - به عنوان مثال در اوکراین، بین گرجستان و بلغارستان و یا بین ایالات متحده و مکزیک . شعارهای مشترک در اعتراضات 'بدون مرز' عبارتند از: "بدون مرز، بدون کشور، توقف کنید اخراج را! " آزادی حرکت ، آزادی مقاومت: حق آمدن، حق رفتن، حق ماندن! "

جوامع آنارشیست ایجاد آزادانه شبکه های همپوشانی بین همسایگان، کومونیته ها و جوامع را تشویق می کنند.این شبکه ها ممکن است شامل تبادل مواد،ارتباطات فرهنگی،دوستی ها، روابط خانوادگی،

وهمبستگی شوند. هیچ تعریف دقیقی در مورد اینکه کجا یک جامعه به پایان می رسد و دیگری شروع می شود یا در یک درگیری 
چه خواهد بود
 وجود ندارد. زمانی که دشمنی وجود دارد 
دشمنان درگیر احتمالا روابط اجتماعی مشترک زیادی دارند، و بسیاری از اشخاص ثالث در وسط قرار دارند. در فرهنگی که بر روی رقابت و فتح تأکید می کند، آنها هنوز ممکن است طرفی را بگیرند و امکان آشتی را بهم زنند. اما اگر فرهنگ آنها به همکاری، اجماع و همبستگی اجتماعی ارزش دهد و روابط اقتصادی آنها این ارزش ها را تقویت کند، آنها احتمال بیشتری برای میانجیگری و صلح میان طرفین را تشویق می کنند. آنها ممکن است این کار را از میل شخصی خود برای صلح ، به دلیل نگرانی در مورد رفاه مردم درگیر در جنگ و یا بخاطر منافع شخصی خود 
انجام دهند
، چرا که آنها نیز به سلامت شبکه های اجتماعی مورد بحث وابسته هستند.در چنین جامعه ای،منافع شخصی، منافع کومونیته و آرمان ها از یک تلاقی بیشتری نسبت به جامعه ما بهره مند می شوند.


در مناطق بزرگتر و یا جمعیت های متنوع تر، که در آن حفظ اخلاقیات مشترک فرهنگی  و حل منازعات خود به خودی ممکن است برای محافظت در برابر اختلافات جدی کافی نباشد، جوامع متعدد می توانند فدراسیون های عمدی یا پیمان صلح منعقد کنند.
 یک نمونه از پیمان صلح ضد استبدادی با طول عمر بیشتری نسبت به بیشتر معاهدات بین ایالت ها، کنفدراسیونی ست بین '
هاده نوساون'
(*)
، که اغلب بعنوان "اتحادیه ایروکوز"
(+)
 شناخته می شود.


'
هاده نوساون'
 از پنج ملت تشکیل شده که همه زبانهای مشابهی دارند، در بخش شمال شرقی که توسط آمریکا و 
بخش های جنوبی از آنچه که اکنون به عنوان استان های کانادایی اونتاریو' و 'که بک'
(+*)
 شناخته می شود'


.



(*)
Haudennosaunne / 
(+) 
Iroquois league  /
(+*)
 Ontario and Quebec


کنفدراسیون حدود سی و یک اوت 1142 شکل گرفت (122) با توجه به اینکه تنها راه برای حمل و نقل توسط قایقرانی و پیاده روی بود، مناطق جغرافیایی بزرگی را میپوشاند. هادنوساون،از تمامی ساکنان شمال شرقی تا قرن نوزدهم، کشاورزان غیرمتحرکی بودند که با بیشترین تراکم جمعیت زندگی می کردند، به طورمتوسط ​​دویست نفر در هر هکتار.(123) زمین های کشاورزی کمونی/جمعی، شهر های دیواره ای را احاطه کرده بودند. پنج ملتی که در آن حضور داشتند - 'سه نه کا'، 'که یوگا'، 'اونونداگا'،'اونایدا' و'موهاک' (*) - دارای تاریخچه ای طولانی از درگیریهای درونی ، منجمله جنگ هایی که در رقابت برای منابع، بودند. کنفدراسیون در پایان دادن به این بسیار موفقیت آمیز بود. با تمام شواهد پنج ملت- و بعدا ششم، 'توسکارورا'(+)، که از استعمار کارولینا توسط انگلیس ها فرار کرده بودند- بیش از پانصد سال در صلح زندگی کردند، حتی در سراسر گسترش هولوکاست اروپایی و تجارت اسلحه و الکل برای پوست های حیوانی که باعث تجزیه بسیاری از ملت ها دیگر و یا جنگ با همسایگان شد. در نهایت، کنفدراسیون در زمان انقلاب آمریکا- فقط به صورت موقت- به دلیل استراتژی های متفاوت در باره اینکه از کدام طرف برای کاهش اثرات استعمار حمایت کنند، شکست خورد.
(*) Seneca، Cayuga، Onondaga، Oneida و Mohawk /  (+) Tuscarora

(122) سنت شفاهی هادنوساون، همیشه این تاریخ زودتر را حفظ کرد، اما انسان شناسان سفیدپوست نژادپرستانه این ادعا را نفی کرده و برآورد کردند که این اتحادیه در سالهای 1500 آغاز شد. حتا بعضی ها فرض را بر این قرار دادند که قانون اساسی پنج کشور با کمک اروپایی نوشته شده است. اما شواهد جدید باستان شناسی و رکورد یک همگرایی خورشید گرفتگی تاریخچه های شفاهی را تأیید کرد، ثابت نمود که این فدراسیون اختراع خودشان بود.
 Wikipedia، "The League of Iroquois"
http://en.wikipedia.org/wiki/Iroquois_League بازدید 23 ژوئن 2007

(123) استفان آرتور، "" جایی که مجوز با همه معافیت حکمرانی میکند. "مطالعه ی آنارشیستی" روتینوشون ":" نی پولیتی "،" مجله آنارشیست شمال شرقی "، 12، زمستان 2007

Stephen Arthur," 'Where License Reigns With All Impunity.'An Anarchist Study of the Rotinonshon:ni Polity," Northeastern Anarchist No.12,Winter 2007
http://nefac.net/anarchiststudyofiroquis#greatpeace
http://nefac.net/anarchiststudyofiroquis#greatpeace

زندگی اقتصادی جمعی پنج ملت نقش مهمی در توانایی آنها در برقراری صلح ایفا کرد؛ یک استعاره که اغلب برای فدراسیون استفاده می شود، همه افرادی را که در یک خانه ی بزرگ با هم زندگی می کنند و از یک کاسه غذا می خوردند. تمام گروه های فدراسیون نمایندگان را برای دیدار با یکدیگر و تهیه / ارائه یک ساختار برای ارتباطات، حل اختلافات و بحث ها در مورد روابط با جوامع همسایه فرستادند . تصمیم گیری ها با استفاده از اجماع، منوط برتائید توسط تمامی جامعه ، گرفته میشد.


جنبش آنارکو سندیکالیستی که از اروپا آغاز شده، تاریخ ایجاد فدراسیون های بین المللی
 برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات و هماهنگ کردن مبارزات علیه سرمایه داری را دارد.
این فدراسیون ها میتوانند  یک پیش شرط مستقیم برای ساختارهای جهانی باشند که به زندگی در صلح و پیشگیری از جنگ کمک می کند. انجمن بین المللی کارگران*('آی دبلیو ای'، یا ای آی تی' در اسپانیایی) شامل اتحادیه های آنارکو-سندیکالیست از حدود پانزده کشور در چهار قاره است و هر چند وقت یکبار در کشورهای مختلف دوره های کنگره های بین المللی را برگزار می کند.آی دبلیو ای  در سال 1922 تشکیل شد و در ابتدا شامل میلیون ها عضو بود.اگر چه تقریبا تمام اتحادیه های عضو آن در طول جنگ جهانی دوم بگونه زیر زمینی و مخفی فعالیت میکردند و یا تبعید شدند، اما از آن زمان به بعد مجددا احیا شده و همچنان ملاقات می کند.
(*)International Workers Association (IWA,or AIT in Spanish)








Keine Kommentare: