Sonntag, 21. August 2016

آزاد شدن: ساختن انجمنهای دموکراتیک خودمختار / اوتونوم  محله ها

نوشته رفیق : جیمز هرود
Getting Free
Creating Association of Democratic 
Autonomous Neighborhood
James Herod
این کتاب را بزبان انگلیسی در صفحه ذیل بخوانید
http:// www.jamesherod.info 
*********************
ترجمه از : پیمان پایدار
=======================
فصل یازدهم
Some Comments on the Literature
برخی از نظرات پیرامون نوشتجات / ادبیات (غیر مستبدانه موجود در جنبش-م)
(در 9 قسمت)
*************************

(7) Participatory Economics: Michael Albert
اقتصاد مشارکتی : 'مایکل آلبرت'

(رجوع کنید به ' انتظار کشیدن : اقتصاد مشارکتی برای قرن بیست و یکم'
همراه با 'رابین حهنل'(*). بوستون: ساوت اند پرس 1991, 153صفحه.)
 خیره کننده ترین، افتضاح ترین اشتباه در این طرح اینست که آلبرت مقولات
 سرمایه داری اقتصاد، توليد، کارگر، و مصرف کننده را نگه داشته و اقدام به طراحی یک نظم اجتماعی مبتنی بر این مفاهیم بد میکند. بعد از کلی بحث در مورد چشم انداز، شاهد چیز زیادی از آن در اینجا نیستیم . شما، پس از پیگیری طرح  آلبرت، فکر خواهید کرد، که هدف اصلی زندگی این است که تولید کنی و مصرف. این چشم انداز بسیار مادی ای است  که او (مصرانه-م) حاضر کرده . این طرح همچنین فردگرایانه است (علی رغم فراوانی شوراها). اعتبار(دست مریزا)ی که به او میتوان داد، حداقل سعی کرده متصور شود راه برون رفت از سرمایه داری، خروج از بازارهای کالا، از سود گرفتن. فقط  نشانه گیریش خیلی از مرحله پرت است.
(*) (Looking  Forward : Participatory Economics for the Twenty-First Century,coauthored with Robin Hahnel. Boston : South End Press,1991,153 pages.) 





او از هر یک از ما میخواهد لیستی سالانه از محصولاتی که فکر می کنیم در طی سال آینده به آنها نیازمند خواهیم بود تهیه نمائیم . سپس آن لیست را به "شورای مصرف کنندگان محله" ارائه دهیم، جائی که با لیست هر کس دیگری درهم میشود
، و سپس اضافه میگردد با لیست های مشابه که توسط شورای بخش، شورای شهر، شورای استان، و الی آخر، تهیه شده، تا میرسد به ایالت و منطقه و شورای ملی مصرف کننده. لیست هائی مشابه تهیه میشود از طرف تولید  کنندگان، از طرف شوراهای کارگران و همچنین شورای منطقه ای و فدراسیون های شورای صنعتی . ( او همه جا فرض را بر فدراسیون میگذارد، هیچ سئوالی هم پرسیده نمیشود.) تمام لیست ها سپس بارگذاری میشوند از طریق  کامپیوتر های هیئت مدیره تسهیلات تکراری(*)، جائی که در آن همه چیز راست و ریس میشود ، منجر به اقتصاد برنامه ریزی میشود، اما بزعم آلبرت ، بدون برنامه ریزان .
(*) iteration facilitation board





این می باید غمگین ترین طرح در تاریخ ادبیات آرمانی باشد. آلبرت از تمامی کلمات  درست استفاده میکند - شوراها، خود گردانی ، مشارکت - ایده های خوب بر گرفته شده از جنبش رادیکال. اما اینجا آنها مبدل به هیولائی در سطح جهانی میشوند. بنظر می آید که او کلیت جامعه سرمايه دارى را  در اختیار/آغوش گرفته، اما بعد سعی کرده آن را مشارکتی کند. پول نگه داشته شده ، اما پول مقرر سرمایه داری نیست؛ بجایش "پول حسابداری اند(1)" و او می گوید که، متفاوت کار می کند. قیمت ها نگهداری می شوند، اما آنها قیمت های مقرر سرمایه داری نیستند؛ آنها "قیمتهای اخباری/ نشانه اند،(2)" و آنها نیز کارکرد متفاوتی دارند. شغلها نگهداری می شوند، اما آنها اکنون "متعادل و پیچیده اند(3)." زمان کار به عنوان معیار سنجش ارزش نگه داشته شده است، اما حالا خوب است چرا که با تعادل پیچیدگی های کار، "بنابراین درآمد  پول حسابداری برابر است با  میانگین واقعی ساعتهای کار اجتماعی .(4)"حقوق ها نگهداری می شوند، اکنون به نام پاداش(5) ، و بر اساس تلاش است. هیئت مدیره تسهیلات اشتغال وجود دارد تا به کارگران در پیدا کردن کار کمک کند، وهیئت مدیره  تسهیلات خانگی وجود دارد تا به کارگران در پیدا کردن خانه کمک کند. هم چنین هیئت  مدیره های تسهیلات تولید ،هیئت  مدیره های تسهیلات مصرف، وهیئت  مدیره های تسهیلات بروز رسانی، همانطور هیئت مدیره های تسهیلات تکراری فوق الذکر وجود دارند.
(3)accounting money (1) / indicative prices (2) / balanced &complexed

(4) accounting money income thus equates to real socially average labor time
(5)remuneration




آلبرت مفهوم خوب رادیکال 'دموکراسی مشارکتی' را - که تدقین گردید و  دو باره توسط چپ نو بکار گرفته شد- با درآمیختن با مفهوم سرمايه دارى از اقتصاد بد تعبیر کرده و به انحراف کشانده . تنها تحت سرمايه دارى است که برخی فعالیت های بشر برچسب اقتصاد بخود میگیرند و از طریق فعالیتهای برده دارى مزدى و بازارهای کالا  بزور از بقیه زندگی جدا شده اند. انسان ها خیلی کارها انجام میدهند : عشق بازی میکنند، بچه دار می شوند، غذا میکارند ، پناهگاه میسازند، لباس میدوزند، ابزار طراحی میکنند ، موسیقی می نویسند، بازی میکنند، رویا در سر می پرورانند، بحث میکنند، مینویسند ، و تحقیق نیز هم. آیا ارکستر سمفونیک اقتصاد است؟ مرکز تحقیقات، کلینیک پزشکی، یا تیم بیس بال؟ آیا اینها اقتصاد هستند؟ تنها در جهانی که کار به کالا مبدل گردیده، جائی که در آن شما باید کاری داشته باشید تا درآمدی نیز هم . خارج از این جهان، این کاملا کاذب است که بر بعضی فعالیتها یا پروژه ها برچسب اقتصاد زد، برچسب تولیدات ، و بر دیگر فعالیتها نه، یا به هر چیزی بعنوان مصرف فکر کرد. حتی بدتر این است که سعی در ساختن یک نظم اجتماعی بر مبنای این تفاوتها بکنید و بعد آنرا بعنوان آزادی قلمداد کنید . بر عکس، علت اینکه به انقلاب نیازمندیم در وحله اول همانا خلاص شدن از تفاوت کاذب بین کار از زندگی، هنر، تفریح ، و رویا ست . 


   
از میان چیزهای زیادی که در آرمان شهرآلبرت گم گشته (یا شاید باید بگویم پادآرمان شهر*) وجود هر گونه احساسی مبنی بر یک تمدن جدید است که می خواهیم بسازیم، یک جهان اجتماعی نوین ، با انجمنهای آزاد، کومونیته های بازسازی شده، کنترل محلی ، زندگی شاد، سلامت روان ، همکاری، دموکراسی مستقیم، کمک های متقابل، بحث، سرگرمی، و رقص. در عوض، آنچه ما دریافت میکنیم همان تمدن قدیمی خسته کننده ، تازه حتی یک نسخه بیشتر کسل کننده . هنوز یک جامعه زیاده خواه است. هنوز جهانیست مملو از محصولات/کالاها . ما هنوز فعالینی/بازیگرانی هستیم در اقتصاد . ما کار میکنیم؛ بما مزد میدهند ؛ ما کالا می خریم؛ محاسبه می کنیم، اندازه گیری، تبادل ،تولید، و مصرف می کنیم . اگر این یک جهان نوین است ، چگونه است که هنوز ما را کارگران مینامند ؟ یک گرافیک وحشتناک از کامپیوتری بزرگ در' انتظار کشیدن' است. پراکنده اطراف رایانه، در فواصل فاصله زیاد، میز های تکی موجود است، هر کدام با یک مانیتور مرتبط با یک کابل به رایانه مرکزی. پشت هر مانیتور فردی نشسته ، مشغول تایپ کردن درخواست های مصرفی شان برای سال آینده. کدام احمقی (+) می خواهد در جامعه ای از تولید کنندگان و مصرف کنندگان زندگی کند؟
 یا میشه گفت: باید مخش رو از دست داده باشه اون کسی که میخواد dystopia (*) / (+) who the hell

Keine Kommentare: