آزاد شدن: ساختن انجمنهای دموکراتیک خودمختار / اوتونوم محله ها
نوشته رفیق : جیمز هرود
Getting Free
Creating Association of Democratic
Autonomous Neighborhood
نوشته رفیق : جیمز هرود
Getting Free
Creating Association of Democratic
Autonomous Neighborhood
James Herod
این کتاب را بزبان انگلیسی در صفحه ذیل بخوانید
http:// www.jamesherod.info
http:// www.jamesherod.info
*********************
ترجمه از : پیمان پایدار
=======================
=======================
فصل یازدهم
Some Comments on the Literature
برخی از نظرات پیرامون نوشتجات / ادبیات (غیر مستبدانه موجود در جنبش-م)
*************************
قسمت نهم و آخر
قسمت نهم و آخر
(8) The New Populism : Ralph Nader
پوپولیسم نوین : رالف نی در/' نادر'
'نادر' شخصیت شناخته شده ملی چند دهه گذشته، تازگی تبدیل به معروف ترین مدافع پوپولیسم نوین گردیده، به خصوص از مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری خود در سال 2000. اما شخصیتهای برجسته دیگری نیز وجود دارند: 'جیم های تاور'1، 'مالی ایونس'2، 'که وین داناهر'3 و 'مه ده ا بنجامین'4 (از تبادل جهانی5)، 'لوری والاش' 6 ( از شهروند عمومی دیده بان تجارت جهانی7 )،'گور ویدال'8، و بسیاری دیگر. در حال حاضرهمچنین یک روزنامه دو بار در ماه از ایالت آیووا، بنام پوپولیست مترقی، بیرون میاد، که ستونهائی توسط بسیاری ازاین فعالان در آن منتشر می کند. البته، بسیاری از نویسندگان و نشریات دیگر نیز وجود دارد، اما من 'نادر' را به عنوان نماینده برگزیده ام .
Jim Hightower (1) / (2) Moli Ivins / (3) Kevin Danaher / (4) Medea Benjamin
Global Exchange(5) / (6) Lori Wallach / (7) Public Citizen's Global Trade Watch / (8) Gore Vidal
Jim Hightower (1) / (2) Moli Ivins / (3) Kevin Danaher / (4) Medea Benjamin
Global Exchange(5) / (6) Lori Wallach / (7) Public Citizen's Global Trade Watch / (8) Gore Vidal
به سختی چیزی شیرین تر از گوش دادن به 'نادر' هست وقتی که به کمپانی ها حمله ور میشود (برای نوشته هایش بطور کلی،رجوع کنید به مجموعه مقالات نوشته شده' نادر'. نیویورک:'سه ون استوریز پرس'*،2000، 441 صفحه ). خیلی خوبه، پس از مدتی طولانی، شنیدن مجدد این حملات، در حالی که ضد انقلاب خفقان آور بیش از یک ربع قرن- پس از 1968- است که مثل هشدار مه آلود دود اووزن لانه کرده بر روی کشور . (تحلیلهای روزانه 'های تاور' نیز لذت خاصی دارند.) 'نادر' دانش جامعی دارد از قوانین ایالات متحده آمریکا، واشنگتن، صحنه 'دی سی'، و حقوق مدنی، کار، و مصرف کننده و همچنین ترفندهای کثیف کمپانی های ایالات متحده. او همچنین مملو است از شور الهام بخش اخلاقی . اما دیر یا زود، تقریبا در هر سخنرانی اش، از برشماری فهرست جنایات بسیاری از شرکت های بزرگ آمریکائی شروع میکند تا میرسد به تجلیل از کشاورزان کوچک، فروشگاه های خانوادگی سر گوشه خیابان ، و کسب و کارهای کوچک خیابان اصلی. و سپس شما متوجه می شوید که 'نادر' اصلا ضد سرمايه دارى نیست بلکه فقط علیه کمپانیهای بزرگ و کنترلی ست که آنها بر روی زندگی در آمریکا، منجمله کنگره، پیدا کرده اند. بهمین خاطر است که او اصرار میکند که ما جنبش نوین شهروندی را بسازیم تا
دموکراسی مان را بازیابیم، برگردیم به دموکراسی ای که قبلا داشته ایم .
(*) The Ralph Nader Reader. New York: Seven
Stories Press,2000,441 pages
Stories Press,2000,441 pages
'نادر' هیچ مشکلی با قانون اساسی ایالات متحده یا جمهوری آمریکا آنگونه که در اصل و بر اساس آن تأسیس گردیده . او فقط فکر می کند که این از ما به سرقت برده شده ، و او می خواهد که ما آنرا از دست غاصبان آن بازستانیم . و بهمین خاطر او خود را کاندید رئیس جمهوری کرد، پیوستن به تلاش برای ایجاد حزب جدید پیشرو و تسخیر کنترل دو باره کنگره، و پس از آن با خارج کردن پول از سیاست ( لغو کمکهای کلان مالی به افراد عضو احزاب-م)، غلبه کردن بر کمپانیها و لابی هایشان، محافظت از حقوق کارگران و مصرف کننده گان، و کلا تصویب دستور کار مترقی. و به همین دلیل است که در اوت/اگوست سال 2001 در پورتلند- اورگان او به راه اندازی 'ابتکار شهروندی ظهور دموکراسی مردمی' دست زد، که امیدوار بود قادر به انجام تمام این کارها بشود .
اما برخی باورهای گمراه کننده در میان این پوپوليستها جدید، از جمله نادر، وجود دارد. جدی ترین این باورها اینست که ما می توانیم برگردیم به سرمایه داری در مقیاس کوچک . ما هرگز نخواهیم توانست به مقیاس کوچک سرمایه داری برگردیم، و تمایل پوپولیستی به انجام این کار حاکی از درک نکردن کارکرد سرمایه داری است.غلظت افزایش تراکم سرمايه بخش ذاتی ویژگی سیستم است. ماهی بزرگ ماهی کوچک را میخورد. این پویائی ناشی از رقابت شدید و بی پایان میان سرمایه داران برای بازار و سود است. این نه تصادفى است، نه فقط نتیجه قضاوت بد یا فساد، که سرمایه داری در مقیاس کوچک راه را به سرمايه دارى انحصارى داد. سرمايه داران به منظور زنده ماندن می باید در این جهت حرکت میکردند، و با توجه به ادامه کار برای سیستم مبتنی بر سود . پس این بخش مرکزی پوپولیسم جدید براساس یک توهم است .
ایده دوم گمراه کننده اینست که ما قبلا دموکراسی داشتیم، اما آن را از ما به سرقت
بردند،عمدتا توسط شرکت/کمپانیهای بزرگ. هرگز دموکراسی واقعی در آمریکا وجود نداشته است . این جامعه از روز اول سرمايه دارى بوده است. همیشه طبقه حاکمی در اینجا بوده، شروعش با بازرگانان ثروتمند در شمال و صاحبان مزارع در جنوب، که بعدها در اواسط قرن نوزدهم صنعتگران هم بدانها پیوستند. کنترل آنها هرگز به طور جدی مورد تهدید نبوده است، به جز برای چند سال در دوران انقلاب آمریکا، هنگامی که طبقات تهی دست بمدت کوتاهی در این سو و آنسوی عرصه(بخوان در بحبوحه جنگ طبقاتی-م ) به میان آمدند . ظهور مردم عادی در صحنه تاریخ به سرعت کنترل شد، با این حال، و کنترل طبقه حاكم در قانون اساسی 1787 مستحکم و تثبیت شد.پس همه این بحث ها میان پوپوليستها در مورد بازیابی دموکراسی فقط توهمی دیگر است.
ایده گمراه کننده سوم اینست که ما می توانیم با بدست گرفتن کنترل کنگره چیزها را تعمیر / ترمیم کنیم . اما همانطور که من در جای دیگر در این کتاب استدلال کردم، ما هرگز نمی توانیم به دموکراسی واقعی- یعنی ، به دموکراسی مستقیم- توسط تسخیر دولت برسیم. دموکراسى نمایندگان بورژوائى بمانند آنی که در ایالات متحده موجود است هرگز قادر نخواهد بود خود را به دموکراسی محلی، مستقل، دمکراسی های مستقیم تبدیل کند. در واقع، قانون اساسی ایالات متحده دقیقا برای جلوگیری از ظهور چنین دموکراسی های مستقیم نوشته شده بود. پس اگر هدف ما ایجاد کردن دموکراسی واقعی ست ، بی معناست یک حزب مترقی بسازیم تا سعی کند کنترل کنگره را بدست گیرد.
توهم چهارم این است که ما می توانیم به دولت رفاه(*) بازگردیم. حمله شریرانه و پایدار، در سراسر جهان، به رفاه عمومی، در واقع به هر چیز عمومی ، فقط به این دلیل نیست که سرمایه داران شر و حریص هستند (آنها هستند، درست است) بلکه این تهاجم به دلیل نیاز لازم برای حفظ سطح سود میباشد تا سیستم انباشت سرمايه دست نخورد و عملکرد داشته باشد. سرمایه داران چاره ای نداشتند اگر می خواستند برای ادامه از سودشان زندگی کنند. (آنها ،البته، انتخاب دارند: آنها می توانند دیگر از سود زندگی نکنند، بی خیال سرمایه داری آزاد بشوند، و به تغییر جهان کمک کنند.) باور پوپولیستی که ما می توانیم به نحوی رفاه عمومی را در درون نظام سرمایه داری بازگردانیم توهم بزرگ دیگری است. فاز بهزیستی سرمایه داری مدتهاست به اتمام رسیده . تنها راهی که ما در این مرحله می توانیم به بهبودی
عمومی دست یابیم همانا خلاص شدن کامل از سرمايه داریست و ساخت جهانی حقیقتا دمکراتیک، که بر مبنای برده داری دستمزدی و شی ئی گرائی/کالائی نباشد.
(*) یا همان سوسیال دموکراسیwelfare state
بهمین علت است ،هر چند من از گوش دادن به عبارت پردازی های 'نادر' بمانند هر کس دیگری لذت می برم، آنها برای من نهایتا ناامید وار کننده هستند. من می دانم اصلاحاتی که او می خواهد بر مبنای تشخيص غلط جدی از چیزهای ست که ما را به درد می آورد .
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen