Mittwoch, 3. August 2016

آزاد شدن: ساختن انجمنهای دموکراتیک خودمختار / اوتونوم  محله ها

نوشته رفیق : جیمز هرود
Getting Free
Creating Association of Democratic 
Autonomous Neighborhood
James Herod
این کتاب را بزبان انگلیسی در صفحه ذیل بخوانید
http:// www.jamesherod.info 
*********************
ترجمه از : پیمان پایدار
=======================
فصل یازدهم
Some Comments on the Literature
برخی از نظرات پیرامون نوشتجات / ادبیات (غیر مستبدانه موجود در جنبش-م)

*************************

(1) Expanding the Autonomous Sphere : Andre Gorz
گسترش حوزه خود مختاری / مستقل : آندره گورز


لازم است تمیز دهیم استراتژی ای را که من توصیف کرده ام با آنی که 'آندره گورز' پیشنهاد میکند (رجوع کنید ، بعنوان مثال، نقد او از تعقل اقتصادی* را،
[لندن:  1989, 250صفحه انتشارات ورسو ]) که از بسیاری جهات شبیه به نظر من می باشد اما نیست. گورز خیلی کارها انجام داده تا حواس ما  را مجددا حول رهائی از کار( باز تمرکز ببخشد) جمع کند، و بابت این از او باید تشکر کرد. اما من نمی توانم با راه حل پیشنهادی او موافق باشم. او جهان اجتماعی را به عرصه های اقتصادی(+) و اوتونوم/ مستقل تقسیم میکند. او از ما می خواهد که زمان بیشتر و بیشتری را برای فعالیت در عرصه اوتونوم آزاد گردانیم، اما او می خواهد که عرصه 'هترونوموس' را به طور نامحدود، عرصه محاسبات اقتصادی، "عرصه فعالیت های کالای تعقل اقتصادی" ، به عبارت دیگر، عرصه سرمايه دارى را، که او آنرا صنعتگرائی(+*) مینامد، حفظ گردانیم.

 (*) his Critique of Economic Reason : Verso

 او آنرا  heteronomous  میخواند(+)
(*+)industrialism



بنابراین، گورز هر گونه تمایل به نابود کردن سرمايه دارى را به طور کامل رها کرده; او فقط میخواهد که آن(منظور سرمایه داریه طبعا-م) کنترل کمتر و کمتری روی زندگی ما داشته باشد. او می خواهد که ما شروع  کنیم به صرف کردن وقت کمتری برای کار دستمزدی تا آنکه بخش ناچیزی از زندگی مان شود. با بقیه وقتمان می توانیم  هر کاری می خواهیم انجام دهیم . اما شرح/توصیف او از فعالیت های مستقل بگونه  مشکوکی بمانند فعالیت های اوقات فراغت در فرهنگ کالائی ست، یا حتی بدتر، مانند گذران معاش. بر خلاف طرح من، که همچنین خواستار بیرون کشیدن وقت،انرژی، و ثروت از سرمايه دارى هستم، او در نهایت بدنبال نابودی سرمایه داری نیست بلکه میخواهد آنرا همراه دولت دست نخورده نگه دارد ، که مدیریت خواهد کرد یک "دستمزد اجتماعی" را، بعنوان ویژگی دیگری از طرحش. هنگامی که سرمايه داران مشغول از هم پاشاندن دولت رفاه( منظور سوسیال دموکراسی است که با غلبه نئولیبرالیسم حاکم- خصوصی گری مفرط - رو به نابودی گذارده- م) هستند، تا حدودی گمراه کننده است که به این امید بود که دولت دستمزد سالانه ای رو ضمانت کند .





 گورز حتی با این واقعیت روبرو نمیشود که سرمایه داران در برابر هر کسی که میخواهد از کار مزدی فرار کند به مقاومت شدیدی دست خواهند زند. میلیون ها نفر را بیکار یا با گرفتن حقوق بیکاری نگه داشتن(اگر آنها خوش شانس باشند) ویژگی ضروری سیستم برده داری دستمزدی ست، و همیشه بوده است. بنابراین طرح گورز با این پیش فرض پیش میرود که رادیکال ها کنترل دستگاه دولتى را بدست گرفته و  به نهادینه کردن ساعات کوتاه کار همراه با مجموعه دیگری از طرحها ، منجمله دستمزد اجتماعی ، موفق شده اند . این هیچگاه اتفاق نخواهد افتاد.




 گورز طرحهای هم چون منرا بعنوان "بنیادگرائی ضد مدرن یا ما قبل مدرن" میداند. او فکر می کند که آنها حسرت گذشته میخورند( 'نوستالژیک' هستند)
، و به دنبال بازگشت به دوران ما قبل سرما یه داری هستند. اما میل داشتن انجمن محله های دموکراتیک مستقل به معنی این نیست که این محله ها بطور کامل خود کفا ( یا حتی عمدتا  ایزوله ، و جدا جدا، بمانند املاک تیولی یا روستاهای قرون وسطی خواهند بود . آنها از لحاظ نیازهای مادی مستقل نخواهند بود ; آنها خود گردان خواهند بود. بدیهیست  که شبکه های عظیمی برای تبادل کالا وجود خواهد داشت، احتمالا بیشتر از حال حاضر، اما این گردش به نیاز بشر خدمت می کند و نه حرص و آز سرمایه داران. و هوشمند خواهد بود. ما کاهو و گوجه فرنگی هائی را نخواهیم خورد که از قاره دیگر حمل شده باشند، بلکه غذائی را که بتوان رشد داد یا محلی ساخته شده باشند. و اگر مردم در جنوب هنوز می خواهند گندم و سیب زمینی، و در شمال هنوز آوکادو و موز بخورند، ما از طریق  مجمع های محله مان تلاش به حل این مهم خواهیم کرد.

انجمن مستقل محله که از آن صحبت میکنیم وا پس روی به عقب نیست; یک پیشرفت است. این نشان دهنده سطح بالاتری از تمدن است که هرگز تحت سرمايه دارى ممکن نخواهد بود. بنظر می رسد مردم فکر میکنند که اگر بخاطر انگیزه سود نمیبود بشرهرگز کار درخشانی نمیکرد، هرگز ماشین آلاتی که صرفه جوئی وقت میشود اختراع نمیکرد، هرگز بیشتر از آنی که بلافاصله نیازمندش هست را تولید نمیکرد. این پوچ است . سرمايه دارى در حال حاضر چیزی نیست جز زنجیری در برابر نبوغ خلاق گونه انسان. عجایب به اصطلاح سرمایه دارى در کنار خلاقیت واقعا شگفت انگیزی مردمان آزاد حقیقتا کهنه جلوه خواهند نمود.

Keine Kommentare: