Mittwoch, 24. August 2016

آزاد شدن: ساختن انجمنهای دموکراتیک خودمختار / اوتونوم  محله ها

نوشته رفیق : جیمز هرود
Getting Free
Creating Association of Democratic 
Autonomous Neighborhood
James Herod
این کتاب را بزبان انگلیسی در صفحه ذیل بخوانید
http:// www.jamesherod.info 
*********************
ترجمه از : پیمان پایدار
=======================
فصل یازدهم
Some Comments on the Literature
برخی از نظرات پیرامون نوشتجات / ادبیات (غیر مستبدانه موجود در جنبش-م)
(در 9 قسمت)
*************************

(8) ,Globalization from Below: Jeremy Brecher,Tim Costello
and Brendan Smith

 جهانی شدن از پائین: 'جه رمی به ره چر'، 'تیم کوسته لو'

و 'برندان اسمیت'


 حیرت انگیز است ، با توجه به اینکه 'جه رمی به ره چر' اعتصاب(*) را نوشت! به عنوان مردی جوان، این کتاب ضد سرمايه دارى نیست ( رجوع کنید به 'جهانی شدن از پائین'، توسط  تیم کاستلو و برندان اسمیت. بوستون: ساوت اند پرس، 2000، 164صفحه+.) اعتصاب! کاملا ضد سرمايه دارى بود، و در سنت تئوری اعتصاب توده ای لوکزامبورگ و اسپارتاکوس و همچنین نظریه شوراهای کارگری آنارکو سندیکالیست ها  و شوراهای کمونیستی نوشته شده بود. درعوض، جهانی شدن از پائین نابودى سرمايه دارى را در نظر ندارد، چه رسد نابودى دولت، نه حتی در دراز مدت. در این کتاب، 'به ره چر' و هم نویسندگانش به لفاظی تئوریک غالب جامعه شناسانه از تغییر اجتماعی، درگیری های اجتماعی، و جنبش های اجتماعی، و به تئوری لیبرالی قدیمی از واقعیت قدرت واپس روی کرده اند . غمگینانه ، من معتقدم این کتاب معهذا بیانگر درک چارچوب متداول در میان به اصطلاح معترضان ضد جهانی شدن سال های اخیر است.
(*) Strike 
(+)Globalization from Below, by Jeremy Brecher, Tim Costelli, and Brenden Smith
Boston: South End Press,2000,164 pages



پاراگراف ذیل از 'جهانی شدن از پائین' بطور خلاصه بیانگر چیزیست که 
'به ره چر'، کاستلو و اسمیت فکر می کنند که در حال رخ دادن است:

در پاسخ به جهانی شدن از بالا، جنبشهائی در سراسر
  جهان در مکان های اجتماعی ای در حال ظهور هستند
که در حاشیه مراکز قدرت حاکم می باشند. اینها توسط
شبکه هائی بهم متصل هستند که  مرزهای ملی را در
نوردیده اند. آنها شروع کرده اند به توسعه حس همبستگی، 
 یک سیستم مشترک فکری، و برنامه مشترک. آنها
  از این شبکه ها استفاده میکنند تا هنجارهای جدیدی را
  به شرکت های بزرگ، دولت ها، و نهادهای بین المللی
 تحمیل گردانند.





این جنبشها "از گروه بندی های نسبتا مستقل تشکیل شده اند،" هر چند به طور معمول اما نه منحصرا از سازمانهای غیر دولتی/انتفاعی (ان جی او*)، بلکه همچنین در مواردی از اتحاديه ها، کلیساها، جنبش های اجتماعی محلی، روشنفکران، وغیره. نویسندگان با اتخاذ یک عبارت از یک مقاله در اکونومیست به توصیف این پدیده پرداختند. آنها اسمش را "هجوم ان جی او(+)" گذاشتند.
 NGO (*) (+) NGO Swarm 



تصویر اینجا، سپس، همانا سازماندهی توده های وسیع مردم بدرون سازمانهائی ست با هدف خاص و کمپین هائی در موضوع واحد که شبکه وار در مقیاس جهانی فعالیت
میکنند ، و بنابراین ظاهرا با بدست آوردن قدرت به اعمال تغییرات در نهادهای موجود طبقه حاکم خواهند پرداخت. "همسان کردن هدف جنبش،" نویسندگان مدعی هستند "آوردن به اندازه کافی کنترل دموکراتیک بر دولت ها ، بازارها، و شرکت های بزرگ است که به مردم و سیاره اجازه زنده ماندن داده تا شروع کنند به شکل دادن آینده ای قابل دوام." آنها استدلال می کنند که "استراتژی اصلی جنبش جهانی شدن از پائین همانا شناسایی کردن نقض هنجارهای موجود، تقاضا کردن از بازیگران قدرت برای منطبق کردن خود با هنجارها، و تهدید کردن پایگاه های رضایت که آنها بدان وابسته هستند اگر آنها موفق به انجام این کار نشوند." احمقانه است که فکر  کنیم  میتوان وزارت امور خارجه، جنرال الکتریک، یا بانک جهانی را دموکراتیزه کرد. چیزی که اصلا بخشی از این تصویر نیست همانا فکر برچیدن دولتها ، بازارها، و یا شرکت ها و جایگزین کردن آنها با ترتیبات/تنظیمات اجتماعی اصیل دموکراتیک. (خوشبختانه، با این حال، برچیدن دولت ها، بازارها، و شرکت ها در تصورات اقلیت مهمی از تظاهرکنندگان امروزی علیه جهانی کردن(از بالا-م) توسط  کمپانیها وجود دارد ، اگر چه این از طرف مؤلفان مورد متوجه واقع نگردیده .)




این  کتاب بگونه شگفت انگیزی اصلاح طلب/رفرمیست است، و همانند اکثر رفرميسم، عمیقا ساده لوح نیز هم میباشد . نویسندگان به طور کامل درک نمیکنند یا درکی از ماهیت واقعی دشمنی که با آن  مواجه هستیم ندارند. با عدم توان در به نظر گرفتن  سیستمی که مبتنی بر سود میباشد، آنها قادر به درک این نیستند که بسیاری از اصلاحاتی که دنبال اعمال کردنش هستند با سیستم ناسازگار است، یا که در فاز کنونی، سیستم توانائی انطباق این اصلاحات را بدون نابودی کردن خود ندارد، و در نتیجه، سرمایه داران معاصر از لحاظ مالی با این اصلاحات خواهند جنگید چرا که مسئله بقا برای آنها ست.




این نظریه پردازان جهانی شدن از پائین، با این حال، هنوز این را درک نمیکنند. آنها فکر می کنند که این اصلاحات را میتوان از طریق اعتراضات/تظاهرات و پا پس  کشیدن ازرضایت اعمال/تحمیل کرد. این آنجائی ست که استفاده کردن آنها از مقولات جامعه شناسانه حاکم سر راهشان را میگیرد . هر چند آنها گهگاه از واژه سرمایه جهانی استفاده میکنند، آنها واقعا از سرمايه دارى به عنوان سیستمی تاریخی آگاه نیستند، بلکه صرفا بگونه انتزاعی از "نهادهای تاسیس شده" و "قدرت قدرتمندان" صحبت میکنند. آنها ادعا می کنند که چنین قدرتی "بر اساس مشارکت فعال برخی از مردم و موافقت و/ یا رضایت دیگران میباشد." آنها معتقدند که این قدرت را میتوان توسط عقب نشینی کردن/پس گرفتن رضایت به چالش کشاند. "جنبشهای اجتماعی  را با پس گرفتن جمعی رضایت از نهادهای تاسیس شده  میتوان درک کرد." این ممکن است بطور انتزاعی و در بلند مدت درست باشد (هر چند آپارتاید در آفریقای جنوبی، برای نیم قرن، پس از اینکه اکثریت قریب به اتفاق ازش متنفر بودند،جان سالم بدر برد ). اما در این جا و اکنون، از آنجائی که آنها فاقد هر گونه دانش کنکرت از آنچه که ضرورتهای واقعی سرمایه داری معاصرحکم میکند میباشند(برای ادامه بقای خود به عنوان سرمايه داران)، نظریه پردازان ما بسوئی رفته اند تا خود سرانه در خواستهای رمانتیک کنند .




لیست های طولانی این خواسته ها  در "پیش نویس برنامه جهانی" ارائه شده است. آنها می خواهند به " بدهی برده داری جهانی پایان دهند"؛   در" توسعه پایدار سرمایه گذاری کنند"؛  "سیاست های ملی اشتغال کامل را مجددا برپا کنند"؛ "به غارت کردن در صادرات منابع طبیعی پایان دهند"؛ "به سلطه پولهای کلان در سیاست پایان دهند "؛ " تجارت بین المللی و موسسات مالی را دموکراتیزه گردانند"؛  "اقدام به ایجاد 'پول داغ' مالیاتی کنند"؛ "تشویق به توسعه و نه ریاضت"؛ " بازارهای جهانی را مجبور کنند که برای اقتصاد کشورهای در حال توسعه کار کنند"؛ "ایجاد کمیسیون حقیقت اقتصاد جهانی "؛ و به همین ترتیب. تمام این قرار است که توسط شبکه جهانی ای از گروه های مستقل و نهادهای غیر انتفاعی ، از طریق کار دولت ها ، شرکت ها،  بازارها، و نهادهای بین المللی مالی بسرانجام رسد .




من فکر نمی کنم. هجوم سازمان های غیر دولتی  نمیتواند جامعه محسوب شود. تازه نمی تواند سرمایه داری را نابود کند، یا حتی اصلاح - که واقعا به نظر میرسد همه هدفش باشد . جهانی شدن از پائین ، آنطور که توسط 'به ره چر'، کوسته لو، و اسمیت، شرح داده شده است ، مفهوم بد ناقصی از مبارزه برای آزادیست.
 

Keine Kommentare: