Freitag, 29. Juli 2016


آزاد شدن: ساختن انجمنهای دموکراتیک خود مختار/اوتونوم محله ها
 نوشته رفیق : جیمز هرود
Getting Free
Creating Association of Democratic 
Autonomous Neighborhoods
James Herod
این کتاب را بزبان انگلیسی میتوانید در سایت ذیل بخوانید
http://www.jamesherod.info 
*********************
ترجمه از : پیمان پایدار
=======================
فصل دهم
Further Discussion of Topics Relevant
to the Proposed Strategy 
 گفتگوئی بيشتر در مورد موضوعات مربوط به استراتژی پيشنهادی

********************

(18) Civil Society
جامعه مدنی


این مقوله سابقه طولانی دارد، حداقل با جان لاک(1) و آدم اسمیت(2) شروع شده، و با جی دبلیو اف هگل(3) و الکسیس ده تکویل(4)ادامه یافته تا به نویسندگان معاصری چون بنجامین باربر(5) و جان کین(6) رسیده. و از آنجائیکه به تازگی هم از طرف زاپاتیستا ها(7) و هم ' فعالین عدالت اجتماعی' (8) مورد استفاده قرار گرفته به اهمیتش افزوده شده است.
(1) Adam Smith (2) John Lock
 (3) Alexis de Tocqueville (4) / G.W.Hegel
Benjamin Barber (5) / John Keane (6)
Zapatistas (7) / (8) Global Justice Activists 


من از مقوله  جامعه مدنی خوشم نمی آید و هرگز از آن استفاده نمیکنم. وتمایلی هم ندارم به آن متوسل شوم فقط به این دلیل که مد شده است . ایده ای شبیه به این فقط می توانسته در جامعه ای نسبتا خوب توسعه یافته سرمايه دارى پدید آمده باشد،  جائیکه اداره امور توسط سیاستمداران و بوروکرات ها مصادره گردیده ، کار از بقیه زندگی جدا گشته و برچسب اقتصاد به آن داده شده است . هر چیز باقی مانده را جامعه مدنی می نامند. و این خود به وضوح توسط  نظریه پردازان معاصر جامعه مدنی چون باربر شناخته شده است، به عنوان مثال، که می نویسد: "بین دولت بزرگ و بازارهای تجاری مکانی برای ما وجود دارد." او به سادگی بقای وجودی دولت و سرما یه داری را (بواقع-م) می پذیرد .
 
 
بعضی ها ادعا می کنند که در حال حاضر مفهوم متفاوتی(از مقوله مذکور-م) توسط 'فعالین عدالت جهانی' استفاده می شود، اما برداشت من از خواندن مقالات و اسناد این جنبش هنوز منرا متقاعد نکرده که آنها در این مورد درست میگویند. من ارزش خیلی کمی در حمله مستقیم به دولت از آنها مشاهده کرده ام. بنظرم می رسد که اکثر این فعالان به لیبرالی چون باربر نزدیکتر هستند، و به سادگی تمایز بین دولت و جامعه مدنی را قبول میکنند(در حالیکه برعکس ، لغو این دوگانگی میبایست یکی از اهداف انقلاب باشد).
 
 
اما چرا اصلا از اصطلاح انتزاعی ای چون جامعه مدنی استفاده کنیم ؟ چرا وقت بحث را حول معنای آن هدر دهیم ؟ شیوه های بهتری در ابراز کردن آن در هر دو سنت کمونيستی وآنارشیستی است که به مراتب والاتر میباشند. چرا از آنها استفاده نکنیم؟ تازه بهتر از آن ، چرا بطور مشخص (کنکرت ) توصیف نکنیم ، در زبان روزمره ،اشکال  اجتماعی ای را که خواهانش هستیم و سپس در پی ایجادشان حرکت نکنیم؟
 
 

Keine Kommentare: