Freitag, 17. Juni 2016

هفت نظر(بقول فرنگی ها 'کامنت') نوشته شده که پس از مطلب رفیق روزا در زیر نویس بحث قبلی (مطلب زیر) پیرامون مصاحبه تلویزیون حزب کمونیست با لیلا قرائی ارائه گردیده !!

ناگفته نماند که نظر نویسنده این سطور دقیقا و صریحا عین نظرات رفیق روزا میباشد: نیاز مبرم زنان در داشتن تشکیلاتی مستقل تا رهائی نهائی از(1) سیستم هیرارشیک مرد سالارانه و (2) یوغ طبقه سرمایه دار .غیر از این تاریخ به گونه کمدی تکرار خواهد شد.
ننگ و نفرت نثار زنان به اصطلاح کمونیست جیره خوار
زنده باد روژوا: زنان مبارز آنارشیست در کوبانی
پیش بسوی کوبانی های دگر: بدست زنان آنارشیست مستقل در کنار دگر زحمتکشان انقلابی برای کل منطقه در گیر مبارزه
****************************** 

1 – 7 از 7
ناشناس ناشناس گفت...
سلام روزا جان اگر اینها کمونیست هستند. من هرگز کمونیست نبوده و نیستم. دورود به کمونیستهای راستین
۲۶ خرداد ۱۳۹۵ ه‍.ش.، ساعت ۱۸:۵۵
ناشناس Rosa گفت...
سلام عزیز
متاسفانه به اسم زنان این بودجه ها را دریافت می کنند تا جنبش مترقی زنان را بی اعتبار کنند. این خانم قرائی و خواهرش بسیار از مرحله پرت هستند. اغلب گروههای فمینیستی زنان در اروپا بدون مردان جلسه گذاشته و سازمانهای مستقل زنان دارند و حتی بخشی از زنان کمونیست نیز مستقل از مردان گروههای خاص زنان دارند. کتابفروشی های زنان نیز مردان را یا راه نمی دهند و یا فقط یک روز خاص در هفته مختلط است.
رفتار سازمانهای زنان را با داعش اسلامی یعنی "جدا سازی جنسیتی" مقایسه کردن نشان از پشت کوه آمدن این زنان است. جنبش مترقی زنان شعارش سازماندهی مستقل و عمل مشترک می باشد.
در روژاوا نیز کمپ نظامی زنان استقلال خود را دارد ولی در فیلمهای رسانه ای شده مشخص است که در میدان جنگ مخطلط هستند و بخصوص کنار هر تک تیر انداز رفیقی از جنس دیگر با دوربین نشسته است.
حتی زنان پناهجویی که چند وقت پیش میهمان شهر ما بودند دنبال مترجم زن برای چند روز جلساتشان بودند تا حتی مجبور نباشند مردان را ورود بدهند و بیشتر از امکانات و توان خواهرانشان استفاده کنند.
حساب کردن روی توان، امکانات و خدمات زنان برای جلسات و نشستهای زنان در بسیاری از تشکلات زنان بیش از یک قرن در اروپا اجرا می شود و ربطی به جدا سازی اسلامی ندارد.
این زنان حزبی کمونیست اصلن خارج از روابط حزبی شان، در جامعه ی اروپایی و جنبش زنان این کشورها حضور ندارند.
اینان فقط در حال چریدن از سفره ی دولت و استفاده از امکانات حزبی می باشند تا مثل عروسک کوکی پشت تریبونهای وابسته شان بنشینندو خاک به چهره ی هر گونه خودگردانی بپاشند.
عمل فمینیستی سازماندهی مستقل و زنانه ی مبارزه را، جدا سازی جنسیتی می نامند.
ایشان بعد از 20 سال که ناندانی اش را به اسم زنان باز کرده، حتی یک نوشته یا مصاحبه ی به دردبخور هم ندارد.
گزارش سفرش به کوبانی شده: تخم مرغ مجانی، بدنبال دستکش، سینه خیز رفتن و پاره پوره شدن لباس، مهربانی یا بدجنسی مصاحبه شونده، اشک تمساح برای ساختن شهر و تعارفات "بیشتر بمانید" زود نروید، نهار تشریف داشته باشید! از چگونگی مالیات گیری از مغازه ی موبایل فروشی تا شمردن تعداد اسلحه هایی که دیده... و به به که دوران کومله چه خوب بود! و اولین زنان پیشمرگه لای پای رهبر تشکیلات، بعنوان "بانوی اول" گروه که رتبه هم می گرفته و طبق منتخب آثار چه گوارا، بله وجود زنان برای هر گروه چریکی لازم است. یک وعده غذای گرم و جوراب های شسته....
کسی نیست بپرسه رفته بودی میهمانی؟ کسی نیست بپرسه پیشمرگه سابق، پشت میکروفون سیستم چه می کنی؟
دو ساعت ایجاد برنامه "افق برابری" که طرف رفته کوبانی! کمی طولانی تر میشد، درد دلش برای بدی و خشکی آب و هوا هم باز می شد که با این "اکتیویست" بازی چند تا چروک دیگر هم دور چشمش افتاده، ولی خوشحاله که چربی دور شکم آب شده:)
البته چون خفت داشت، تنها مطالب با اهمیت ایشان را مونتاژ کردم و بدبخت زنان جوان حزبی که افق برابری شان این زنان "پیشمرگه" باشند...

۲۶ خرداد ۱۳۹۵ ه‍.ش.، ساعت ۲۱:۲۸
ناشناس Rosa گفت...
hamid ghorbani: متأسفانه این جنبش در کلیت خویش در کردستان غربی، هم اکنون تحت سلطه ی دولت امپریالیستی آمریکا قرار گرفته است. این جنبش که امروزه خویش را در مجلس - جبهه دموکراتیک سوریه یا دموکراسی برای سوریه و خود مدیریتی دموکراتیک بیان می کند، حامی خود را دولت امپریالیستی آمریکا می داند- شما را رجوع می دهم به مصاحبه مسئول حزب دموکراتیک کردستان غربی در اروپا با صدای آمریکا و البته، دیگر همکاری نظامی شان با سربازان آمریکائی را خودشان تأئید می کنند.


rosa: ممنون از اطلاعاتتان
اما بحث ویدئو هست: آیا "جدا سازی جنسیتی" هست و یا "سازماندهی مستقل زنان"
در روژاوا.
با دوستی
رزا

hamid ghorbani: ما در یک جامعه ی طبقاتی زندگی می کنیم که گر چه بنیاد اش برای اولین مرحله با برده سازی زن و فرزندان نهاده شد، ولی اکنون می بینیم که زنان طبقه ی حاکمه ی مانند مردان طبقه ی حاکمه، از هیچ جنایتی در حق زنان و مردان کارگر و زحمتکش روی گردان نیستند. حتی امروزه در ارتش ها و مخصوصا نیروی پلیسی و امنیتی رُل به عهده گرفته و همچنان مردان بیرحمی بخرج می دهند. بدین علت است که به نظر من، هر چند زنان خواست های جداگانه از مردان نیز دارند، اما کل زنان بمثابۀ یک جنس در مبارزه رهائی بخش شرکت نداشته و نمی کنند. بدین علت است که به نظر من ، ما زنان و مردان کارگر بیش و پیش از همه چیز به سازماندهی و سازمانیابی طبقاتی نیازمند هستیم. سازمانمادهی بنایش بر رفع هر گونه تبعیض جنسیت، ملی، نژادی و زدودن مذاهب و به رسمیت شناسی انسان کارگر و زحمتکش، به عنوان انسان کارگر و زحمتکش نیازمند هستیم. و گر نه، با تقسیم به جنسیت های متفاوت می توانیم در برابر سیستم موجود که بر مالکیت خصوصی، خانواده، مذهب ، دولت سرکوبگر، مدیا متکی است که نابرابری ها را روزبروز گشترش و توسعه می دهد، مقاومت بکنیم حال چه رسد به اینکه نابود یا لغوش کنیم که برای رهائی مان و رهائی کل جامعه و به زبان دیگر حتی کره ارض از نابودی لازم و ضروری است. خود روژآوا یک نمونه تیپیک از سازماندهی هائی است نه بر اساس طبقات و مبارزه طبقات بلکه بر اساس یک مبارزه ملی و همه با همی بنیاد گذاری شده است و امروزه می بینیم که خیلی راحت با نیروهای مزدور و حتی خود امپریالیستی - ناتو یعنی آمریکا باب همکاری باز کرده است. دولتی که داعش را موجودیت داد، دولتی القاعده را موج.دیت داد، دولتی که جنگی را بر منطقه تحمیل کرده است که تا آفریقای مرکزی و شمالی و از این طرف یمن، پاگستان، افغانستان و اوکراین را در بر گرفته است. موفق باشید، عزیز.

۲۸ خرداد ۱۳۹۵ ه‍.ش.، ساعت ۹:۲۱
ناشناس Rosa گفت...

حمید عزیز بحث من این است: تشکیل ارتش زنان را نمی توان "جدا سازی جنسیتی" نامید.
این خانم قرایی اگرچه که اکنون مواجب بگیر دولت سوئد است.
آنروزها هم که انقلابی بود، کک شان از به زیر حجاب کشیدن زنان نگزید. چرا؟ چون مبارزه علیه امپریالیسی دوش به دوش مردان علیه سلطنت داشت. در تلویزیون حزب کمونیست هم می گوید "طبقه، مبارزه ی طبقاتی، مالیات گیری از مغازه ی موبایل فروشی"...


من "طبقه" را در جهان کنونی مرز کشی درستی علیه سیستم نمی دانم.
شماهم که این اعتقاد را دارید، نیز سالها است که در پی تعریف "مارکسی" آن هستید و دائم هم دارید اضافه می کنید حقوق بگیران در کارهای خدماتی را به پرولتاریا (معلمان، پرستاران...)...
من فمینیست هستم و ابتدای پدرسالاری را بر طبق کتاب انگلس با شروع "جامعه ی طبقاتی" نمی دانم. اولین تقسیم کار و بهره کشی از زنان خیلی پیش تر بوده.
میزگرد رادیو پیام- ستمکشی زن، سقط جنین، کمونیسم.

رجوع می دهم به ویدئوی زیر:
https://youtu.be/OJDRA4vRWUE

من البته هم سنخی ایدئولوژیکی شما را به نظریات این زنان "کمونیست" درک می کنم. مسلمن زنان کمونیست دارای امتیازات ویژه ای نزد این طیف شما هستند.

من معتقد به جبهه ای از انسانها علیه سیستم هستم. همه ی آنها که به دلیل نابودی کُره ی زمین، سکسیسم، راسیسم و... با ما در خیابانند و کارگران و زحمتکشان، روستایی ها هم و...
در ضمن "جبهه زنان" منظور گردهم آمدن آلت جنسی زنانه نیست. همانطور که کارگر هم لخوالسا و حزب کارگر نیست.

۲۸ خرداد ۱۳۹۵ ه‍.ش.، ساعت ۱۱:۵۶
ناشناس Rosa گفت...

نوشته اید: هر چند زنان خواست های جداگانه از مردان نیز دارند، اما کل زنان بمثابۀ یک جنس در مبارزه رهائی بخش شرکت نداشته و نمی کنند. بدین علت است که به نظر من ، ما زنان و مردان کارگر بیش و پیش از همه چیز به سازماندهی و سازمانیابی طبقاتی نیازمند هستیم.

رزا: شما در سازماندهی حزبی/اتحادیه ای/ گروهی زنان کارگر و زحمتکش موفق نبوده اید چون بدلیل اهمیت ندادن به "خواسته های جداگانه از مردان" زنان اصلن اعتمادی به ساختارهای کنونی ندارند. قبل از دریافت حقوق برابر ، زنان شأن انسانی ندارند. جنبش زنان اما خواهان این شأن است. محیطی را «صرفن زنانه» بوجود می آورد تا زنان در خود سازماندهی و خودگردانی توانایی های خود را بدون سکسیسم حاکم بیابند و ارتقا دهند.
در ارتش زنانه بدون متلک های جنسی دفاع شخصی را بیاموزند. امکان ورود دختران به سازمانها و گروهها ی تک جنسی را فراهم می کنند.
این گروهها ی زنان بعدها میتوانند با صف مستقل در مبارزات جاری بطور مشترک با مردم شرکت کنند.
موضوع اصلی خودگردانی زنان است.
شما به فیلم های گُردانهای زنان کُرد نگاهی بیندازید و به زنان فربه حزب کمونیست ایران.
اغلب این زنان کمونیست در حال سرویس دهی به مردان کمونیست می باشند. برای همان جهاد نکاح (ایدئولوژیک/ خدماتی) همانطور که چگوارا آنوقتها فراخوان داده بود . اینان در حزب اغلب همان همسران مردان کمونیست هستند.
خیانت آنان (زنان کمونیست) به جنبش زنان و مطالباتش از جنس همان خیانت مارگارت تاچر است و البته در صفی دیگر.
مخالفت نادیا کروپسکایا با سقط جنین در دوران استالین از همان جنس زنان سیاستمدار سیستم سرمایه داری است. یکی می زاید برای ارتش سرخ، دیگری برای متفقین و اکنون ماشین جوجه کشی حکومتهای اسلامی...
بحث این پُست خارج از سیاست روژاوا در منطقه، لزوم ایجاد صف مستقل زنان است، چرا که در اقلیم کردستان (بارزانی-طالبانی) احکام شریعت اسلامی اجرا میشود و در ایران و عراق نیز و بزودی ترکیه...
زنان در مورد مطالباتشان بخصوص «حق زن بر بدنش» بسیار زیاد از "کمونیستها" یا وعده ی سر خرمن شنیده اند و یا روزانه با بی تفاوتی کمونیستها در ارتباط با خشونت خانگی/ناموس بازی و بیگاری گرفتن از زنان حزبی برای ترویج نظری و ایدئولوژیکی مردان مواجع هستند.
زنان خودگردان و یا ارتش زنان، دشمن گروه های طبقاتی یا احزاب کارگری نمی باشند. مبارزه برای آزادی زنان در تقابل با آزادی کارگران نیست.
اما مُسلمن زنان جنبش زنان هر رهبر کارگری ماچو و هر کارگر مردسالار و هر اتحادیه ی ناموسگرا و هر زن نوکر صفت سیستمی را طرد کرده و خط و مرز عملی/نظری با آنها دارند.
سازمانهای تک جنسی و خود گردان زنان مثل احزاب کمونیستی لانه ی پدر/مردسالاری نیستند. از همان ابتدا بر نیروی خود تکیه دارند و کسی بدلیل خوش رقصی و سرویس جنسی به رهبر و یا کادرهای بالاتر ، امتیاز،رتبه/درجه نمی گیرد.
پایگاه طبقاتی "کارگر زاده" نیز امتیاز ندارد بلکه مُهم مبارزه ای پیگیر علیه ستم و استثمار ، این تعیین کننده است.
وقتی که مردان قرن ها خود را در حزب/اتحادیه/گروه ... سازمان داده اند، زنان نیز باید بتوانند ساختارهای مبارزاتی خود را ایجاد کنند.
بدون مُهر "جدا سازی جنسیتی" خوردن، چرا که این سازماندهی «صرفن زنانه» دقیقن به دلیل سکسیسم حاکم بر ساختارهای کنونی احزاب/سازمانها می باشد.
و تعجب آور نیز نیست که کنیزکان سیستم مردسالار ، بزرگترین مخالفان این خودگردانی ها می باشند. زنان ان جی او و مواجب بگیران سیستم به هیچ وجه نمی توانند جلوی موج جدید حمایت بین المللی انقلابیون را از خودگردانی ها را بگیرند.

قصه ی روژاوا تازه شروع شده است.
اسلحه های اهدا شده که اکنون قلب داعش را نشانه گرفته نه بدلیل اسلام است بلکه پدرسالاری و به همین خاطر این مبارزه بسیار امید بخش است.
چون یکی از ستونهای اصلی سیستم نه تنها استثمار، بلکه ستم و سیستم سلسله مراتبی ستم است که استثمار را امکان پذیر میکند.
قبول هیرارشی و نابرابری است که یکی را کارفرما دیگری را کارگر، مرد/زن، کودک/والدین، رهبر/کادر/هوادار، سیاه/سفید، انسان/حیوان...

۲۸ خرداد ۱۳۹۵ ه‍.ش.، ساعت ۱۱:۵۷
ناشناس Rosa گفت...

شما خواهان نابودی کارمزدی...
ما خواهان نابودی سیستم هیرارشیکال...
من شما را در برابر خود می بینم وقتی این فیلم و این سمپاشی ها از "جدا سازی جنسیتی" در کوبانی توسط زنان "احزاب برادر کمونیست" یکسال پیش تا به امروز مطرح می شود. بدون هیچگونه عکس لاعملی.

تا من مسئله را عمومی می کنم، قلم شما در انتقاد این پُست می چرخد!
آیا مسئولیت شما بعنوان "پرولتاریا" دفاع از این زنان ممتاز سیستم است؟
استفاده از میکروفونهای وابسته به سیستم است؟
وحدت شما با سوسیال دمکراسی کشورهای اروپایی «عملی» است و انتقادتان بطور «نظری».
مگر میتوان از میکروفون های خریداری شده افکار انقلابی ترویج کرد؟
شاید بگویید بله!
چرا که لنین نیز با پول حکومت آلمان "انقلاب اکتبر" را سازماندهی کرده به "پیروزی" هم رساند! در دوما ی تزار هم سخن گفت!

باری
من آنارشیست هستم و مدعی که «هدف وسیله را توجیه نمی کند». من بشدت علیه ساختارهای تحمیق سیستم موضع دارم.
شاید ارتش زنان و خودگردانی های خاورمیانه بمانند انقلاب اسپانیا نابود شود. اما ایده ی روی پای خود بودن در حافظه ی جمعی ثبت شده است.
من انتظاری از شما ندارم.امتیاز دادن شما به خانم های حزبی/گروهی طیف فکری تان عادی است.
اما انتظار نداشته باشید که من فریادم از دروغ به این بزرگی که «خودگردانی های زنان از نوع "جداسازی جنسیتی" رژیم اسلامی» است، بلند نشود. بخصوص که اینهمه از طرف زنان "کمونیست" که بجز دست و پا زدن و استمنا با افکار مردسالارانه مردان حزبی شان، کار دیگری بلد نیستند.
شغل شریفشان جمع کردن پول برای احزاب و تریبونهای "کمونیستی" است. مورد اکتوئل تر هم تلویزیون شورایی اقلیت و شهرزاد نیوز میباشد.
شغل "شریف" شان خودفروشی برای تعمین مالی شوهر/حزب/گروه/سازمان....
همزمان امتیاز گرفتن از شوهر/حزب/گروه...
من اما
ترجیحن از زنان تن فروش خیابانی دفاع می کنم.
....
جاکشی برای سیستم با هر هدف والایی بمانند ترویج افکار "کمونیستی"، اما جاکشی است و فرقی نمی کند. اگر خانم قرائی میکروفون افکار شما نبود، شاید می توانستید به ایشان انتقاد کنید که این «جدا سازی جنسیتی» نیست، بلکه خودگردانی صرفن زنانه!
در زمانی که برای کارگر حق سازماندهی جداگانه را قبول دارید!
البته من چیزی بیش از دعوت زنان به ساختارهای مردانه ی احزاب و گروهها نشنیده ام. بدون تضمین امنیت آنان

۲۸ خرداد ۱۳۹۵ ه‍.ش.، ساعت ۱۱:۵۸
ناشناس========================== 
ناشناس گفت...
سلام به حمید و روزا گرامی همگی خسته نباشید. دوستان من به شما قول شرف میدهم دوران حزبی لنینی تمام شد.طبقه کارگر دیگر گول نمی خورد اگر طبقه کارگر توانست شوراههای کمونیستی خودش را با متهدین خود انارشستهای انقلابی بوجود بیاورد که شکی نیست بوجود خواهد اورد. اگر نتوانست واقعیت نمیتواند.تجربه تاریخی قرن کذشته ثابت کرد هیج کس به نیابت طبفه کارگر نمیتواند انقلاب و حکومت ویا حاکمیت داشته باشد. خود من که به کمونیستهای شورای تعلق دارم شدیدا با حزب سازی به هرشکل مخالف هستم حمید وشورکا بعد از صد سال نبش قبر میکنه و میخواد لنین را دوباره به صبقه کارگر تحمیل کند. پیروز باشید
۲۸ خرداد ۱۳۹۵ ه‍.ش.، ساعت

Keine Kommentare: