Hamid Ghorbani
من اصولا حرفم این نیست، اما، حرف من چیز دیگر ی است، من در باره یک مبارزه ی طبقاتی صحبت می کنم و شما در باره یک مبارزه زنان- یک مبارزه ی جنسیتی عزیزم. حرف ما از ریشه با هم متفاوت هست حالا، اینکه کدام ما درست مسئله را درک کرده ایم، ایم یک مسئله دیگری است. ما از دو جای متفاوت حرکت می کنیم. شما از زنان صحبت می کنید، من از زنان کارگر و زحمتکش، اینکه در یک مرحله از مبارزه ارتش زنان کارگر و زحمتکش تشکیل می شود و فرماندهان خود را دارد و غیره هم، مسئله ی دیگری است. ما فرق بنیادی داریم، این است، قضیه، با باورمن. خسته نباشید و پیروز باشید.
خواندن این کتاب را توصیه می کنم:)
پر کبوتر (خاطراتی از زندان اوین) - ثریا زنگباری
http://asre-nou.net/php/werbung/Pare-Kabutar.pdf
پر کبوتر (خاطراتی از زندان اوین) - ثریا زنگباری
http://asre-nou.net/php/werbung/Pare-Kabutar.pdf
حمید جان هیج کس ندونه من میدونم که تو جی میگی مبارزه طبقاتی حداقل سنی از منوتو گذشته صداقت هم خوب جیزی است. اگر من وتو بعد از 65 سال معنی و مفهوم مبارزه طبقاتی را متوجه نشدیم جگونه مارکس را متوجه خواهیم شد. مارکس میگوید مباززه طبقاتی وانقلاب کارگری مربوط به طبقه کارگر است. لطفا نگذار بیشتر به ریشه برم برای خورد ارزش بگذاریم.
به حمید قربانی: مبارزه طبقاتی چیه؟ بر سر نرخ دستمزد چانه زدن؟
زنان حتی تن را می فروشند. این زنان چه کسانی هستند؟ زنان بورژوا که برای یک دستگاه موبایل تن فروشی می کنند؟ آنچه رژیم سعی دارد به جامعه بقبولاند!
چه کسانی الان زنان را کرده اند ماشین جوجه کشی نظام اسلامی؟ بزایند تا فرزندانشان بشوند سنگر گوشتی و یا کودکان کار...
چه کسانی دارند کار خانگی می کنند تا شما بتوانید هر روز صبح بر سر کار بروید و حتی برای دستمزد بیشتر با سیستم چانه بزنید. از آن دستمزد شما چقدر آنان سهم دارند؟
زنان حتی زنجیر پایشان را هم ندارند بر طبق «پرولتاریا بجز زنجیر پایش چیزی برای از دست دادن ندارد»
زنان پرولتاریای، پرولتاریا هستند. کنیزان بردگان کار هستند زنان.
شما برده گی مزدی می کنید؟
آنان بدون مزد ، برده هستند. حتی قبل از اینکه پا بدنیا گذاشته باشند ، زنان برده ی رختخواب شماها هستند تا شما بتوانید بیشتر و بهتر برای سرمایه کار کنید!
مرغکانی که برای صبحانه ی تان هر روز تخمی می گذارند تا قوت بگیرید!
بله
شما شاید روزی انقلاب هم بکنید و سرمایه دار را به زیر بکشید و وسایل تولید را هم اشتراکی کنید و حتی شاید بخشی از ما زنان را به کارخانه هایتان برای کارگری بفرستید و شاید هم برخی از حقوق زنان را اجرایی کنید. اما ستم جنسیتی در فرم های دیگرش بروز خواهد کرد آنچه که استالین کرد. طلاق سخت، ازدواج آسان. سقط جنین ممنوع، مدال مادری...خانه های سکس برای کادرها و رهبری حزب ...
مبارزه ی زنان البته که طبقاتی است.
انقلاب زنان حتی باعث وحشت پرولتاریای "انقلابی" نیز خواهد شد. چرا که بساط خانواده ی مقدس مارکسی را بر می چیند.
خانواده ، اولین مکان استثمار و ستم انسان بر انسان. خانواده حتی قبل از کارخانه مرکز ستمگری بوده و هست.
قبل از هر قدم در جهت رهایی از سیستم ، مبارزه ی طبقاتی زنان فرار از خانه های استثمار و ستمگری است.
ایجاد ساختارهای خودگردان است. ایجاد خانه های امن برای خواهرانشان است و ایجاد «امکان برای مبارزه ی زنان» دیگر است. «ایجاد امکان برا مبارزه» اهمیتش حتی از مبارزه نیز بیشتر می باشد.
خودگردانی های روژاوا و ارتش زنان فقط قلب سیستم سرمایه داری را نمی لرزاند. سیستم پدرسالاری را بیشتر رمانده است.
سیستم سلسله مراتبی خانواده/حزب/سازمان را از وحشت میخکوب کرده.
سوسیالیست های مجوز دار اینک
زنان حزبی را به خط کرده اند که اینها در روژاوا "جدا سازی جنسیتی" به راه انداخته اند!
مینویسید: من در باره یک مبارزه ی طبقاتی صحبت می کنم و شما در باره یک مبارزه زنان- یک مبارزه ی جنسیتی عزیزم.
رزا: مبارزه ی جنسیتی که من از آن صحبت می کنم خانواده و سیستم سلسله مراتب را نشانه گرفته است و شما را بقدری وحشتزده کرده است که مینویسید:
من از زنان کارگر و زحمتکش، اینکه در یک مرحله از مبارزه ارتش زنان کارگر و زحمتکش تشکیل می شود و فرماندهان خود را دارد و غیره هم، مسئله ی دیگری است.
رزا: شما مجبورید باز هم وعده ی سر خرمن به زنان بدهید و از فرماندهان زن در آینده سخن بگویید!!!
من رزا، به شما می گویم که این «ارتش زنان زحمتکش» درست شده است و فرماندهان زن آن نیز.
مینویسید: ما فرق بنیادی داریم، این است، قضیه، با باورمن. خسته نباشید و پیروز باشید.
رزا: بله فرق بنیادین این است که من طرفدار سفت و سخت خودگردانی های کنونی و ارتش کنونی زنان هستم. قلبم با قلبشان می تپد و شما از زنان حزبی تان و بردگان ایدئولوژی تفکر تان حمایت می کنید که پُشت میکروفون های وابسته در حال خاک پاشیدن به جنبش مستقل زنان در روژاوا می باشند.
مگر زنان خودگردان و ارتش زنان در روژاوا زنان طبقات سرمایه دار هستند؟
به خودتان در آینه نگاهی بیندازید. چهره تان در کجا با ایدئولوگهای سرمایه داری تشابه دارد؟
فرقی بین صورتهای کارگران اعتصابی و اعتصاب شکن در فرانسه نیز نیست.
جایگاه قرار گرفتنشان کارخانه/خیابان است که فرق دارد.
و شما نیز اکنون در کارخانه قرار دارید...
زنان حتی تن را می فروشند. این زنان چه کسانی هستند؟ زنان بورژوا که برای یک دستگاه موبایل تن فروشی می کنند؟ آنچه رژیم سعی دارد به جامعه بقبولاند!
چه کسانی الان زنان را کرده اند ماشین جوجه کشی نظام اسلامی؟ بزایند تا فرزندانشان بشوند سنگر گوشتی و یا کودکان کار...
چه کسانی دارند کار خانگی می کنند تا شما بتوانید هر روز صبح بر سر کار بروید و حتی برای دستمزد بیشتر با سیستم چانه بزنید. از آن دستمزد شما چقدر آنان سهم دارند؟
زنان حتی زنجیر پایشان را هم ندارند بر طبق «پرولتاریا بجز زنجیر پایش چیزی برای از دست دادن ندارد»
زنان پرولتاریای، پرولتاریا هستند. کنیزان بردگان کار هستند زنان.
شما برده گی مزدی می کنید؟
آنان بدون مزد ، برده هستند. حتی قبل از اینکه پا بدنیا گذاشته باشند ، زنان برده ی رختخواب شماها هستند تا شما بتوانید بیشتر و بهتر برای سرمایه کار کنید!
مرغکانی که برای صبحانه ی تان هر روز تخمی می گذارند تا قوت بگیرید!
بله
شما شاید روزی انقلاب هم بکنید و سرمایه دار را به زیر بکشید و وسایل تولید را هم اشتراکی کنید و حتی شاید بخشی از ما زنان را به کارخانه هایتان برای کارگری بفرستید و شاید هم برخی از حقوق زنان را اجرایی کنید. اما ستم جنسیتی در فرم های دیگرش بروز خواهد کرد آنچه که استالین کرد. طلاق سخت، ازدواج آسان. سقط جنین ممنوع، مدال مادری...خانه های سکس برای کادرها و رهبری حزب ...
مبارزه ی زنان البته که طبقاتی است.
انقلاب زنان حتی باعث وحشت پرولتاریای "انقلابی" نیز خواهد شد. چرا که بساط خانواده ی مقدس مارکسی را بر می چیند.
خانواده ، اولین مکان استثمار و ستم انسان بر انسان. خانواده حتی قبل از کارخانه مرکز ستمگری بوده و هست.
قبل از هر قدم در جهت رهایی از سیستم ، مبارزه ی طبقاتی زنان فرار از خانه های استثمار و ستمگری است.
ایجاد ساختارهای خودگردان است. ایجاد خانه های امن برای خواهرانشان است و ایجاد «امکان برای مبارزه ی زنان» دیگر است. «ایجاد امکان برا مبارزه» اهمیتش حتی از مبارزه نیز بیشتر می باشد.
خودگردانی های روژاوا و ارتش زنان فقط قلب سیستم سرمایه داری را نمی لرزاند. سیستم پدرسالاری را بیشتر رمانده است.
سیستم سلسله مراتبی خانواده/حزب/سازمان را از وحشت میخکوب کرده.
سوسیالیست های مجوز دار اینک
زنان حزبی را به خط کرده اند که اینها در روژاوا "جدا سازی جنسیتی" به راه انداخته اند!
مینویسید: من در باره یک مبارزه ی طبقاتی صحبت می کنم و شما در باره یک مبارزه زنان- یک مبارزه ی جنسیتی عزیزم.
رزا: مبارزه ی جنسیتی که من از آن صحبت می کنم خانواده و سیستم سلسله مراتب را نشانه گرفته است و شما را بقدری وحشتزده کرده است که مینویسید:
من از زنان کارگر و زحمتکش، اینکه در یک مرحله از مبارزه ارتش زنان کارگر و زحمتکش تشکیل می شود و فرماندهان خود را دارد و غیره هم، مسئله ی دیگری است.
رزا: شما مجبورید باز هم وعده ی سر خرمن به زنان بدهید و از فرماندهان زن در آینده سخن بگویید!!!
من رزا، به شما می گویم که این «ارتش زنان زحمتکش» درست شده است و فرماندهان زن آن نیز.
مینویسید: ما فرق بنیادی داریم، این است، قضیه، با باورمن. خسته نباشید و پیروز باشید.
رزا: بله فرق بنیادین این است که من طرفدار سفت و سخت خودگردانی های کنونی و ارتش کنونی زنان هستم. قلبم با قلبشان می تپد و شما از زنان حزبی تان و بردگان ایدئولوژی تفکر تان حمایت می کنید که پُشت میکروفون های وابسته در حال خاک پاشیدن به جنبش مستقل زنان در روژاوا می باشند.
مگر زنان خودگردان و ارتش زنان در روژاوا زنان طبقات سرمایه دار هستند؟
به خودتان در آینه نگاهی بیندازید. چهره تان در کجا با ایدئولوگهای سرمایه داری تشابه دارد؟
فرقی بین صورتهای کارگران اعتصابی و اعتصاب شکن در فرانسه نیز نیست.
جایگاه قرار گرفتنشان کارخانه/خیابان است که فرق دارد.
و شما نیز اکنون در کارخانه قرار دارید...