Mittwoch, 15. Juni 2016


آزاد شدن: ساختن انجمنهای دموکراتیک خود مختار/اوتونوم محله ها
 نوشته رفیق : جیمز هرود
Getting Free
Creating Association of Democratic 
Autonomous Neighborhoods
James Herod
این کتاب را بزبان انگلیسی میتوانید در سایت ذیل بخوانید
http://www.jamesherod.info 
*********************
ترجمه از : پیمان پایدار
==========================
فصل دهم
Further Discussion of Topics Relevant
to the Proposed Strategy 
 گفتگوئی بيشتر در مورد موضوعات مربوط به استراتژی پيشنهادی

********************

How Can We Redress the Existing Imbalance of (4)
Wealth between Regions
 چگونه می توانيم وجود عدم توازن ثروت در بين مناطق
 مختلف را چاره سازی کنیم ؟

کارکرد عادی سرمايه داری در طی پانصد سال گذشته موجب ايجاد مناطق فقير و  ثروتمند گرديده، بخصوص در سطح جهانی بين کشورهای ثروتمند شمالی و فقير جنوبی، بلکه همچنين درون فی ما بین ملتهای یک کشور ، بطور مثال بين شمال و جنوب ايتاليا . طرح و پيش نويس 'انجمن دموکراتيک مستقل محله ای' من برای پاسخ ندادن به چاره سازی اين عدم توازن مورد انتقاد قرار گرفته شده .هر محله ميبايستی از همانجائی که هست شروع کند، اول با متوقف کردن استخراج مداوم ثروت، و بعد با سعی کردن در باز پس گرفتن بخشی از ثروت استخراج شده اش . منتقدين خواهان توزیع بسیار سریع و قوی مجدد ثروت از مناطق ثروتمند به فقير ميباشند . اين ، فرض را به موفقيت یا سوسيال دموکراسی و يا لنينيسم- بديگر سخن، يک حکومت قوی مرکزی در دست راديکالها با خروج سرمايه داران از صحنه قرار ميدهد . اين تا کنون هنوز اتفاق نيفتاده است، و دليلی هم وجود ندارد که معتقد باشيم هرگز رخ خواهد داد. بنابراین اين اميد اصلاح عدم تعادل/توازون  بگونه شديد و با زور غير واقعی است . حال آنکه، انجمنهای توده های آزاد بدون شک ميتوانند اقدامات محکمی برای هم طراز/سطح کردنها برداشته و اعضای فقير خود را به سطح بالا بکشاند.

===================

(5) Provincialism versus Universalism

 منطقه گرايی در مقابل جهان گرائی / رستگار باوری

چند سال پيش، من اين پيش نويس را در سر کلاس دوستی در دانشگاه ماساچوست 
(در بوستون-م) ارائه دادم. دانشجوی سياه پوست حاضر بلافاصله با ايده کنترل کومونيته مخالفت کرد، حرفش اين بود که نميخواهد زير چرخ اکثريت متعصب و نژاد پرست در شهر کوچکی باشد . من حدس ميزنم که او، در ذهنش، نقشی که حکومت فدرال در پياده کردن حقوق مدنی در جنوب ايفا کرد مدح نظرش بوده است .(منظور در اواخر دهه سالهای شصت قرن بيستم که سفيد پوستان حاضر نبودند بچه هايشان با سياه پوستان در يک کلاس باشند و بالنتيجه حکومت فدرال ايالت ها را مجبور کرد که بچه های سياه پوست را اجبارا با وسائل نقلیه عمومی به مناطق سفيد پوست ها ببرند-مترجم). اما فقط يک دقيقه فکر کنيد. حکومتهای مرکزی احتمالا کمتر از حکومتهای محلی نژاد پرست نخواهند بود. در حقيقت، اين دانشجو در مورد مقدار حفاظتی که سیاه پوستان از حکومت دريافت کرده اند به شکل فجيعی کژدآوری ميکرد/میکند . بيشتر از هر چيز، حکومت های سرمايه دار خالقان اصلی و پاسداران نژاد پرستی هستند .

اما در اينجا مسئله بزرگتری خوابيده . نخبگان ملی چه حقی دارند که ارزش ها و عقايدشان را بر کومونيته محلی تحميل کنند؟ مردم غير مذهبی چه حقی دارند که عقايدشان را بر مردم مذهبی تحميل کنند ؟ مسيحيان بنيادگرا چه حقی دارند که عقايدشان را بر ديگران تحميل کنند؟ ساندانيست ها (حکومت سالهای دهه 80 قرن پيش در نيکاراگوئه-م) چه حقی داشتند که فرهنگشان را به سرخپوستان ميسکيتوس (1) تحميل کنند ؟ مطرح کردن اين سئوالها به معنی دادن جوابشان نيز ميباشد . هيچکس حق ندارد که شيوه زندگی خود را بر ديگری تحميل کند. آزادی به معنی حق انتخاب نوع زندگی کردن، عمل کردن، حرف زدن، اعتقاد داشتن ، و گرد همائی کردن ما ميباشد .

 کل اين بحث بين منطقه گرائی و جهان شهری، يا جهانی گرائی در مقابل خصوصيت گرائی(2)، نادرست ميباشد . مطرح شدنش فقط به خاطر اين است که ما حداقل برای چهارهزار سال در جوامع هرمی (هیرارشیک) ، جائی که طبقات حاکم معمولا وانمود کرده اند که برای همه حرف ميزنند، زندگی کرده ايم . طبقه بورژوازی بالاخص اصرار داشته که ديدگاهش جهانی است، زمان نميشناسد، و برای همه صادق هست . اگر به جای جوامع طبقاتی در تمام اين مدت ما در جهانی ساخته شده از کومونيته های انجمن دموکراتيک مستقل می زيستيم ، مسئله ای که به آن نام جهانی داده ميشود وجود نمی داشت . تنها آن ارزش ها و عقايدی وجود ميداشت که توسط  کومونيته هائی کوچکتر و بزرگتر از آن پيروی ميشد. ما نمی بايستی بگذاريم بحث های انتزاعی شبيه به اين ما را از در آوردن دل و روده سرمايه داری و آزاد گشتن باز دارد . ما قادر خواهيم بود که مسائل اخلاقی فی مابين و روابطمان را تک به تک همين که به آن رسيديم حل کنيم .

  (2) Miskitus  (1) / Particularism


Keine Kommentare: