آزاد شدن: ساختن انجمنهای دموکراتیک خود مختار/اوتونوم محله ها
نوشته رفیق : جیمز هرود
Getting Free
Creating Association of Democratic
Autonomous Neighborhoods
James Herod
این کتاب را بزبان انگلیسی میتوانید در سایت ذیل بخوانید
http://www.jamesherod.info
*********************
ترجمه از : پیمان پایدار
==========================
==========================
قسمت28م از فصل هفتم
Get Control over Union Pension Funds
کنترل کنید صندوق های بازنشستگی اتحادیه ها را
در حال حاضر,
ميلياردها دلار از ذخاير کارگران که تحت کنترل بانکهای سرمايه داران
است توسط آنها برای داغان کردن اتحاديه ها مورد استفاده
قرار ميگیرد, با محله های فقير بگونه تبعيض وار برخورد میکنند, و در کنار دیگر چیزها ,بیشتر به تامین مالی شرکتهای بزرگ اعطا ميگردد. اگر شما درون اتحاديه هستيد و
يا سراغ داريد کسی را که هست, شروع به تحريک در بدرآوردن اين
ذخاير کرده و آنها را به بانکهای تعاونی
کارگری دوستانه کومونیته / محله واریز نمائید , و يا حداقل از طرق ديگر آنرا از کنترل
کمپانی های بزرگ مالی خارج کنيد.
==========================
قسمت 29م از فصل هفتم
Don't Cooperate with the Police
با پلیس همکاری نکنید
شايد به جز در بخشهای فقير نشين/ 'گتوی' شهری , پليس در کشورهای پيشرفته سرمايه داری در محيط اجتماعی دوستانه ای کار ميکند. اين شرم آور است . اين بخشا انعکاس برخورد بد از طرف ما و کمبود آگاهی سياسی ميباشد. سيل عظيمی از مردم کماکان فکر ميکنند که پليس ها اینجا هستند تا از ما در مقابل جرم و جنایت محافظت کنند , در حاليکه در حقيقت , با بی دفاع قرار دادن ما, پليس ها جز اصلی جرم و جنایت ميباشند. پليس شايد جز بخش کمی از وقتش را با بی ميلی صرف مشکلات مردم عادی بکند(اما آخرين بار کی بود که پليس دزدی را که از شما چيزی ربوده را دستگير کرده و اشيای دزديده شده را پيدا کرده؟). حال آنکه, بخش عظيمی از وقتشان, صرف دفاع از املاک شرکت های بزرگ, سرکوب گردهمائی ها و جنبش های تائيد نشده, خاموش گرداندن تظاهرات, پائيدن (تحت نظر گرفتن) دائم ما, دنبال سر ما آمدن (بطور مثال ,توسط ماشين های گشت), و خلع سلاح کردن ما (شما حتی برای حمل اسپری- که برای پاشاندن گاز عصب آور به صورت شخص مهاجم عمل ميکند/م- ملزم به اجازه قانونی می باشيد) . پليس مزدور خط مقدم سپاهيان سرمايه داران هستند.
خوب, حداقل کاری که ميکنيم اين خواهد بود :هيچگاه از پليس آدرس نپرسيد. در حقیقت , حتی با پلیسها صحبت نکنید مگر اینکه واقعا مجبور باشید. هيچگاه از پليس به خانه هایمان برای دادن توصيه در مورد مسائل امنيتی دعوت نکنیم (آنها چنين برنامه هايی را دارند). با هيچگونه از برنامه های پليس که برای سازماندهی ما و همسايه گان عليه جنايت طرحريزی ميشود همکاری نکنيد. اگر شنيديم که پليس ميخواهد به مدارس دولتی برای سخنرانی در مورد امنيت برود, بچه هايمان را آنروز به مدرسه نفرستيم. هر وقت ميبينيم که پليس ميخواهد کسی را دستگير کند , دوروبرشان جمع شده و نظاره گر باشيم ;حضور صرف ما عامل بازدارنده ميباشد. پائيدن پليس ها را سازماندهی کنيم. هيچگاه به سئوالاتشان به جز آنهائی که قانونا الزامی است پاسخ ندهيم ; به جای آن , از حقمان در ساکت ماندن استفاده کنيم(پس می بايست از حقوق خود آگاه باشيم). اين ممکن است ما را با مشکلاتی روبرو گرداند. هيچ چيزی پليس ها را خشمگين تر از اين نميکند که به سئوالاتشان پاسخ ندهیم .اما اين اساس عمل مقاومت ميباشد, و اگر وسيعا پياده شود , سريعا به اين آگاهی وسعت می بخشد که پليس ها حامی ما نيستند.
شايد به جز در بخشهای فقير نشين/ 'گتوی' شهری , پليس در کشورهای پيشرفته سرمايه داری در محيط اجتماعی دوستانه ای کار ميکند. اين شرم آور است . اين بخشا انعکاس برخورد بد از طرف ما و کمبود آگاهی سياسی ميباشد. سيل عظيمی از مردم کماکان فکر ميکنند که پليس ها اینجا هستند تا از ما در مقابل جرم و جنایت محافظت کنند , در حاليکه در حقيقت , با بی دفاع قرار دادن ما, پليس ها جز اصلی جرم و جنایت ميباشند. پليس شايد جز بخش کمی از وقتش را با بی ميلی صرف مشکلات مردم عادی بکند(اما آخرين بار کی بود که پليس دزدی را که از شما چيزی ربوده را دستگير کرده و اشيای دزديده شده را پيدا کرده؟). حال آنکه, بخش عظيمی از وقتشان, صرف دفاع از املاک شرکت های بزرگ, سرکوب گردهمائی ها و جنبش های تائيد نشده, خاموش گرداندن تظاهرات, پائيدن (تحت نظر گرفتن) دائم ما, دنبال سر ما آمدن (بطور مثال ,توسط ماشين های گشت), و خلع سلاح کردن ما (شما حتی برای حمل اسپری- که برای پاشاندن گاز عصب آور به صورت شخص مهاجم عمل ميکند/م- ملزم به اجازه قانونی می باشيد) . پليس مزدور خط مقدم سپاهيان سرمايه داران هستند.
خوب, حداقل کاری که ميکنيم اين خواهد بود :هيچگاه از پليس آدرس نپرسيد. در حقیقت , حتی با پلیسها صحبت نکنید مگر اینکه واقعا مجبور باشید. هيچگاه از پليس به خانه هایمان برای دادن توصيه در مورد مسائل امنيتی دعوت نکنیم (آنها چنين برنامه هايی را دارند). با هيچگونه از برنامه های پليس که برای سازماندهی ما و همسايه گان عليه جنايت طرحريزی ميشود همکاری نکنيد. اگر شنيديم که پليس ميخواهد به مدارس دولتی برای سخنرانی در مورد امنيت برود, بچه هايمان را آنروز به مدرسه نفرستيم. هر وقت ميبينيم که پليس ميخواهد کسی را دستگير کند , دوروبرشان جمع شده و نظاره گر باشيم ;حضور صرف ما عامل بازدارنده ميباشد. پائيدن پليس ها را سازماندهی کنيم. هيچگاه به سئوالاتشان به جز آنهائی که قانونا الزامی است پاسخ ندهيم ; به جای آن , از حقمان در ساکت ماندن استفاده کنيم(پس می بايست از حقوق خود آگاه باشيم). اين ممکن است ما را با مشکلاتی روبرو گرداند. هيچ چيزی پليس ها را خشمگين تر از اين نميکند که به سئوالاتشان پاسخ ندهیم .اما اين اساس عمل مقاومت ميباشد, و اگر وسيعا پياده شود , سريعا به اين آگاهی وسعت می بخشد که پليس ها حامی ما نيستند.
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen