Dienstag, 3. Mai 2016


آزاد شدن: ساختن انجمنهای دموکراتیک خود مختار/اوتونوم محله ها
 نوشته رفیق : جیمز هرود
Getting Free
Creating Association of Democratic 
Autonomous Neighborhoods
James Herod
این کتاب را بزبان انگلیسی میتوانید در سایت ذیل بخوانید
http://www.jamesherod.info 
*********************
ترجمه از : پیمان پایدار
==========================

قسمت 24م از فصل هفتم
Recover the Capacity for Self-Defense
 قابليت دفاع از خود را بازيابيم

هيچگاه در تاريخ گذشته مردمی اين گونه بی چون و چرا  و تمام عيار در مقابل ستمگرانشان بی دفاع نگشته آنطور که طبقات کارگر جهان سرمايه داری گرديده، طبقاتی که شامل اکثريت قريب به اتفاق مردم می باشند . ما صاحب هيچ زمینی  نيستيم و نميتوانيم نيازهای غذائی مان  را تامين کنيم. ما صاحب هیچ ابزاری نیستیم  و نمیتوانیم نیازهای زندگیمان را درست کنیم ، نه حتی لباس و پناهگاهی . ما صاحب هيچگونه سلاحی نيستيم و از خود در مقابل حملات نميتوانيم دفاع کنيم . کومونيته هايمان و خانواده هايمان تيکه پاره شده اند . ما کنترل چيزهائی را که به فرزندانمان تعليم و آموزش می دهند نداريم . ما ديگر موسيقی خودمان را نميتوانيم بسازيم . زبانمان ديگر متعلق به ما نيست . هر هفته پولهايمان را به طبقه حاکم تحويل ميدهيم که برايمان نگهداری کنند(در بانکها-م) . ما  کاملا تحت فرمان و اراده حاکمانمان هستيم (و تازه فکر ميکنيم که آزاديم !) . 

حتی شخصيت هايما ن عوض شده و تضعيف گرديده . مدتهاست که آن استقلال و مقاومت دو آتشه که توسط دهقانان و افراد بومی سراسر جهان(منجمله ساکنین  اروپا ) در مقابل تهاجمات اوليه سرمايه داران از خود نشان می دادند از ما رخت بربسته است . ما در حال حاضر نوعی مردم سر به راه هستيم، آنقدر فرمان بردار که حتی آگاه نيستيم که ما را سر به راه کرده اند . ما مردمی مرعوب شده، مغلوب گردیده، پاسيو، کنترل گشته، خود دار ، اداره شده ، و طبقه ای تسلیم گردیده هستيم .

حال آنکه، ما کاملا رام نشده ایم، و اين نکته قوت و تنها اميد ماست (يا نااميدی، اگر آنها تنها نياز به اين داشته باشند که عمدتا فرمانبردارمان کنند) . اينکه آنها تا کنون شکست خورده اند ، حتی با تمام حکومتهایشان، مدارس ، قدرت نظامی، و رسانه جمعی، نتوانسته اند کاملا ما را سر براه کنند، گويای آنست که آنها هرگز نمی توانند کاملا بر ما فائق آیند (مگر اينکه از لحاظ  ژنتیکی ما را دگرگون  کنند، که من مطمئن هستم 24 ساعته دارند روش کار ميکنند). اين گويای آنست که ما ميتوانيم پيروز شويم، که ما قوی تر هستيم .

 دقيقا واضح است، که قابليت بازیافتن دفاع از خود به معنی ساده تلنبار کردن اسلحه يوزی نميباشد. واقعیتا، اصلا مسئله ساده ای نيست .عملا به مانند باز يافتن قابليت زندگی خود مختارانه / اتونوم ميباشد .معهذا، خيلی چيزها هست که ما فی مابين ميتوانيم انجام دهيم . بطور مثال ، ميتوانيم دو چشمی پليس ها را بپائيم .هر وقت معرکه ای پيش آمد و پليس داخل شد، ميبايستی دورشون حلقه بزنيم و مشاهده گر باشيم . اين در خود به يک عمل ترمزی عليه خشونت گرائی پليس تبديل ميگردد و در ضمن ميتواند شامل شاهدانی باشيم بر هر آنچه که رخ ميدهد . متاسفانه ، مسائل در حال حاضر در جهت مخالف سير ميکنند . کلی از محله ها به تشکیل گروههای ناظر بر جرم و جنایت تحت نظارت مستقيم پليس منطقه خودشان اقدام کرده اند. در عمل، مردم خودشان را به پليس تبديل کرده اند، به اسم مقابله با جرم و جنايت، جاسوسی همسايه گانشان را ميکنند . اگر این روند بهمين گونه پيش برود، ديری نخواهد پائيد که بمانند روسيه شود، اعضای يک خانواده جاسوسی اعضای ديگر خانواده را برای سازمان مخفی دولتی انجام دهند(همانند اوایل سال 1358 در ایران نیز هم-م) . مردم جنايات مرتکب شده توسط دولت، کمپانيها، و پليس را نخواهند دید و فقط تهديدی که لات و لوت ها برای محله شان هست را ميبينند .

فمينيست ها راه صحيحی را پيش گرفتند وقتی در اواخر دهه 1960 رو به کلاس های کاراته آورده بودند. آنها گفتند که از احساس ناتوانی و درماندگی خسته شده اند . پس به فراگيری شيوه های دفاع از خود پرداختند. ما نه تنها ميبايستی علاقمندی به دفاع از خود را زنده گردانيم، بلکه ميبايد به گسترش آن نيز همت کنيم . ميبايستی به سطح کومونيته کشاندش ونميبايست صرفا درحدود عملکرد/ پراتيک انفرادی بماند . از آنجائی که ما هيچگاه نخواهيم توانست تانک, هليکوپتر، ماشين پليس، گاز اشک آور، و تمامی دیگر سلاحها را بخريم( نه اينکه تازه حتی بخواهيم که داشته باشيم)، ما ميبايستی سلاحهای اجتماعی اختراع کنیم تا بتوانیم با آن مقاومت کرده و در مقابله با حاکمان دست به دفاع از خود بزنیم . من اعتراف می کنم که این کار دشوار و دلهره آوری میباشد. هر کسی که در گتو- محله های فقیر نشین حاشیه شهرها-م/ (1) برای مدت طولانی جان سالم بدر برده متوجه است که زندگی در سرزمین های اشغالی چگونه است . نیم دوجین از اتومبیل های گشت را می توان در پی هر حادثه در عرض چند دقیقه دید، با تعداد بیشتری در راه، در حالی که هلیکوپتر ها در بالای سر میچرخند. چگونه ما احتمالا می توانیم بر چنین قدرت نظامی غلبه کنیم؟
 (1) ghetto

 در موردش میبایست صادق باشم، من حقیقتا نمی دونم چگونه محله های خود مختار، انشعاب کرده می توانند علیه قدرت نظامی بورژوازی از خود دفاع  کنند. اما خوب، حتی ممکن نیست چگونه یک ملت انشعاب کرده میتواند از خود دفاع کند. ما همین اخیرا دیدیم، در حمله به یوگسلاوی، به چه کاری میتوانند دست بزنند(منظور همانا معاهده پشت پرده بین آمریکا و آلمان-م) علیه کل یک کشور که میخواهند تیکه پاره ش کنند . آنها با بمباران آن کشور را به سطح ما قبل صنعتی برگرداندند، در پس هفتاد و هشت روز بمباران نیروهای تولیدی دستاورد تمام یک ملت را در طی نیم قرن با خاک یکسان کردند. بنابراین مشکلی که ما  در تصور دفاع از محله هایمان  داریم  را نمیتوان با بازگشت به استراتژی دولتی یا ساختن نیروهای مسلح برای مقابله نظامی با طبقه حاکم در شرایط خاص خود - هر چند یوگسلاوی خوب مسلح بود- چرا که ما در آن سطح به همان بدی هستیم . 

پاسخ به این معضل، من حدس میزنم ، دقیقا در کوچک بودن ما ، در حاضر بودن ما، در عمل مستقيم، و در تاکتیک های مشخص غیر همکاری و مقاومت در برابر سرکوب خشونت آمیز نهفته است. هر چه باشد ، ما از ابتدا شروع نمیکنیم . خیلی چیزها را میبایست از سنت طولانی مدت مقاومت غیرخشونت آمیز در برابر نیروی فیزیکی یاد گرفت . ما، هر چند، همچنین میبایست تاکتیک ها و استراتژیهای جنگ را فرا گیریم، زیرا این چیزیست که درگیرش هستیم .

من معتقدم که ما می توانیم پیروز شویم. اما ما هرگز نباید فراموش کنیم که آنها، برای دفاع از توانایی خود در انباشت سرمايه، قادر به قتل عام کل جمعیت هستند ، و بارها و بارها انجامش داده اند.

Keine Kommentare: