Donnerstag, 19. Mai 2016


آزاد شدن: ساختن انجمنهای دموکراتیک خود مختار/اوتونوم محله ها
 نوشته رفیق : جیمز هرود
Getting Free
Creating Association of Democratic 
Autonomous Neighborhoods
James Herod
این کتاب را بزبان انگلیسی میتوانید در سایت ذیل بخوانید
http://www.jamesherod.info 
*********************
ترجمه از : پیمان پایدار
==========================


قسمت 35م از فصل هفتم
Break Free from Schooling
خود را از مدرسه رفتن رها کنید



حداقل، برای نمره اهميت قائل نشويد. فقط با درس خواندن حداقل مورد نیاز برای گرفتن صرف نمره قبولی کوشا باشید تا بلکه سالهای تحصيل اجباری که دولت موظف می داند به پايان رسند. نمره گيری در سيستم مدارس شبيه سيستم مزد گيری درون کارخانه است که به جای همبستگی موجب رقابت در بين ما ميشود، و ما را گمراه ميکند تا بلکه برای تائيد گيری از مسئولين دست به تلاش و تکاپو بزنیم . يک شيوه برخورد است که بعدها در محل کار خدمت بزرگی به سرمايه داری ميکند .



  بیشتر،ما میبایست مدرسه را هر چه زودتر ترک کنیم. مدرسه اجباری در اکثر ايالت ها در سن 16 سالگي تمام ميشود. درآن وقت است که ميبايستي مدرسه را ترک تحصيل کنیم . برای بیش از يک قرن و نيم ، این ايده برای طبقه کارگر خريداری داشت که آموزش و پرورش راه بهبود زندگیمان است، یا اگر نه برای خودمان، حداقل برای بچه هايمان. اين برای عده ای در کشورهای مرکز برای مدتی کارايی  داشت. اما حتی در اوج رونق خودش، هميشه مبالغه شده بود زيرا سير فرازين يا تحرک فراسوی با محدوديت های ساختاری روبرو ميباشد (به ديگر سخن, فقط تعداد مشخصی از کار در سطوح بالا موجود ميباشد). آموزش در مدارس آمریکا دارای ارزش آزاديبخش کمی هستند . به جای آن، تبديل شده به نهادی کليدی برای بی تحرکی / پاسيو نگاه داشتن و شستشو کردن مغز طبقه کارگر. به آنها درس اطاعت, وقت شناسي، و بی عملی ( پاسيو بودن) ميدهد. ابزاری است انضباطی  که خود مختاری, کنجکاوی، خود انگيختگي , نو آوری، و خلاقيت را نابود ميکند. به استمرار ارزش های طبقه حاکم و دیدگاه هایشان دامن میزند. چشم بند بر روی افراد جامعه ميگذارد(بزبانی دیگر فقط به اندازه چهار انگشت جلوی چشم را ديدن-م)، و ساختار هرمی و طبقه بندی را تقويت ميکند. احمقانه است که بطور اختياری وارد چنين سيستمي شد.


رفتن به دانشگاه، بنابراین، بنظرنمی آید باهوش ترین کاری باشد که میشود انجام داد. هیچ کس شما را مجبور نمیکند، بنابراین فرض نکنید که باید انجامش دهید. از این سالها میتوان با مزیتهای بهتری در جای دیگر استفاده کرد. بنظرعاقلانه نمی آید که به طور داوطلبانه به اربابان دو، چهار یا هشت سال از عمرتان را بدهید که روی مخ شما کار کنند. با این ایده اغوا نشوید که با گرفتن مدرک شما خود را بهتر میکنید، یا شما به چیزی دست می یابید و موفق هستید . موفقیت ربطی
به گرفتن مدرک از دانشگاه ندارد (که به نوبه خود توسط دولت گواهی میشود). این ممکن است که تعریف حاکمیت از موفقیت باشد، اما ایده ما نیست.


يکبار يک دوستی را ديدم که از فرط خوشحالی دريافت نهائی مدرک دکترا زد زير گريه ! اين نشاندهنده چگونگی نفوذ عميق ارزشهای سرمايه داری بدرون شخصيت هايمان ميباشد . حقيقت است که اين در ضمن يک موفقيت شخصی ،علی رغم مشکلات و سختی های زياد، بوده است .معهذا، نشاندهنده اين است که با دريافت مهر تائيد از دولت به اين اعتقاد رسيده ايم که ما انسانهای بهتر و فاضلی (مهذبی) هستيم. ايده کسب مدرک به تمام معنی ارتجاعی است. دنبال مدارک رفتن، خواهان دريافت گواهينامه(جواز) از طرف دولت شدن، شرم آورست.

آنها اين سيستم گواهینامه را به ساختار کاری مرتبط کرده اند. مدارس اردوگاه پرورش و مراکز غربالگری برای جهان کمپانی های (سرمايه دارها ) ست. اگر شما تحمل دوازده،16 ،و يا حتی 20 سال تحصيل را داريد، شايد آنقدرها هم بقيه عمرتان را به عنوان پروفسور، مديرعامل، بانکدار، وکيل ، و يا کشيش بد نگذرانيد . حتی برای کارهای روزمره طبقه کارگر در ادارات، مدارس مراکز غربالگری است .اگر شما نتوانيد انضباط مدرسه را بپذيريد، حاکميت اداری را نيز تحمل نخواهيد توانست. اگر شما تحمل نمره گرفتن را ندارید، سرزنش، سازمانده، تنبيه ، یا توهين شدن  در مدرسه را تحمل نخواهید کرد، همين ها را در محيط کار نيز پذيرا نخواهيد شد .

 اگر ما برای بقا يافتن در بازار کار بدون برو برگرد نياز به گرفتن مدرک داريم، نميبايستی بهرحال مفتخر به "دريافت مدرک" باشيم. مدارک را ميبايستی همانند ماليات، به خدمت نظام رفتن، وظيفه شرکت در هيئت منصفه(ژوری)،يا آزمايش مواد مخدر نگاه کرد : قوانين شاق تحميل شده از طرف دولت، چيزی که ميبايستی هر جا که شد از آن اجتناب ورزيد و يا جائی که نميشود به حداقل رساند.



شايد برای اين نصيحت کمی دير با
شد: سرمايه داران خود دارند مدارس  و به اصطلاح آموزش و پرورش دولتی را را ترک میکنند چرا که آنها ديگر نياز زيادی به کارگران تحصيل کرده ندارند. آنها کاملا خوشحال خواهند شد که میلیونها یا حتی ميلياردها انسان در نادانی غرق شوند. مردم اينجوری ضعيف ترند . پس نفی دانشگاه از طرف ما ميبايستی شديدا با اراده ای آهنين برای کسب معرفت، مهارت ، و تبديل شدن به انسانهائی با تحصيلات عالی توام باشد.


 اما ما اینکار را نمیتوانیم با رفتن به دانشگاه انجام دهیم . ما میبایست اینکار را توسط خودمان ، با دوستان، همسایه ها، و رفقایمان انجام دهیم . ترک دانشگاه  به معنی کنار گذاشتن فراگيری علم ودانش نميباشد; بدين معنی است که ما میبایست به گونه ای فعال مسئوليت آموزش و پرورش خويش را بدست گيريم . ما باید درگیر آموزش فشرده خود باشیم : دنبال افراد با مطالعه در جنبشهای مخالف بگرديم و از آنها بخواهيم که ليست مطالعاتی برايمان تدارک ببينند، سمينارها ترتيب دهید، يا برای جمع سخنرانی بکنید; گروه های مطالعاتی تشکيل دهيد; به خواندن و مطالعه پيگير دست بزنيد; نشريات آلترناتيو بخوانيد; به ديدن ويدئو و کاست هايی که توسط راديکالها تهيه شده گوش دهيد. اين کارها با صرفه جوئی در وقت و انرژی از تحصيل در دانشگاه ميتوانند انجام گيرند.

  طبعا، اين تا حدی کشش دارد. اگر شما ميخواهيد زيست شناس دريائی، و يا جراح مغز شويد، احتمالا ميبايستی به دانشگاه برويد. اما حتی در اينجا، راههائی زیادی ميتوان يافت که بخشا خود را از سيستم تحصيل رسمی آزاد و رها گرداند. برای ثبوت کاردانی و لياقت، اغلب راههايی مستقل از مدارک دانشگاهی بمانند امتحانات و يا تجربه کاری عملی موجود ميباشند. برای بعضی  مهارت ها، مثل نجاری، شما ميتوانيد به آموزشگاه پيش آموزی برويد(که وقت کمتری ميطلبد) يا به شاگردی بپردازيد.

نکته اساسی اين است که ما ديگر به دانشگاه  به عنوان مکانی که ميتوان آموزش ديد نگاه نکنيم. حجم بزرگی از مطالبی که در آنجا ملزم به فراگيری اش هستيم برای سلامتی و بهزيستی ما زيان آور ميباشند. حتی مواد درسی صرفا تکنيکی مملو از تعصبات و ارزش های طبقه حاکم ميباشند. با طرد دانشگاه ما خود را از اين تصور باطل رها خواهيم کرد، خود را آزاد می کنيم تا شروع به کسب آنگونه معرفتی کنيم که برای نابودی سرمايه داری لازم ميباشد، خودمان را نجات بخشيم، کره زمين را، و حقیقتا "آزادی و عدالت را برای همگان" برقرار سازيم. 


یک اخطار. بدیهی است، رهایی از تحصیل دانشگاهی نمی تواند قانونی سفت و سخت و سریع برای همه باشد. ما باید در اینمورد هوشمند باشیم و از قضاوت خوب استفاده کنیم، بر اساس مورد به مورد. برای برخی افراد، در برخی شرایط، در برخی از کشورها، رفتن به دانشگاه ممکن است کاری هوشمندانه باشد.

Keine Kommentare: