آزاد شدن: ساختن انجمنهای دموکراتیک خود مختار/اوتونوم محله ها
نوشته رفیق : جیمز هرود
Getting Free
Creating Association of Democratic
Autonomous Neighborhoods
James Herod
این کتاب را بزبان انگلیسی میتوانید در سایت ذیل بخوانید
http://www.jamesherod.info
*********************
ترجمه از : پیمان پایدار
==========================
==========================
قسمت 22م از فصل هفتم
Don't Buy into the Culture Industry or
Commodified Entertainment
صنعت فرهنگ بازاری و سرگرمی های کالائی شده را نپذيريد: فريب آنرا نخوريد
در فرهنگ های شدیدا کالائی شده کشورهای سرمايه داری مرکز, ما بدون استفاده از داد و ستد کالائی اصلا نميتوانيم جنب بخوريم . ما قطعا نميتوانيم زندگی کنيم . ما حتا نميتوانيم بميريم . معهذا , در ساعاتی که مجبور به کار دستمزی ( داد و ستد کلیدی کالائی) نيستيم, امکان گزينه های متعدد موجود هست .
من معتقدم که در اوقات غير کاری, ما ميبايستی آگاهانه از فعاليت های کالائی شده اجتناب ورزيم . فعاليت کالائی شده آنست که به مانند هر کسبی و برای سودآوری توسط سرمايه دار سازماندهی شده باشد . طبعا اين نميتواند قاعده مطلق باشد, و گرنه ما هيچکار نميتوانيم بکنيم - نميتوانيم برای شام خوردن بیرون برويم, برويم برقصيم, مسافرت کنيم , به موسيقی گوش دهيم و نميتوانيم کتاب بخوانيم .اما کاری که ميتوانيم بکنيم همانا شروع به تغيير دادن تاکيد خود, و معطوف کردن در صد فعاليت های کالائی به غير کالائی , و در باره پذيرش انجام فعاليت کالائی شده سختگير باشيم( بعضی ها بدتر از ديگران است) .
اکثر ما شديدا وابسته به سرگرميهای بازاری هستيم ,حالا ميخواهد سينما باشد, تلويزيون, سی دی, کلوب های راک اند رول(1), ويدئوهای خانگی , يا تماشای مسابقات ورزشی .هر ساعت از اوقات غير کاری ما که صرف سرگرمی های کالائی شود سرمايه داری را قويتر ميکند و از داشتن ساعاتی موجود برای ايجاد فرهنگی خود مختار کم ميکند . بدترين سرگرمی های کالائی شده همانا آنهايی است که ما را به تماشاگرائی صرف, به پاسيو شدن, مبدل ميکند; سينما, تلويزيون, و ورزشهای بازاری بد هستند .( نوع روشنفکر نمائی از(2) سرگرميهای تماشاگرانه به مانند تئاتر, کنسرت, و باله نيز موجود ميباشند.)
highbrow version (2) / (1)rock & roll clubs
حتا سرگرميهای فعال نياز به وسيله دارند- قايق , دوچرخه, چوبهای گلف, راکت تنيس , دوربين بزرگ نما , قلاب ماهيگيری- و بدينوسيله ما را به صنعت اوقات فراغت گره ميزند. اما اينگونه استفاده از اوقات فراغت خيلی بهتر از سرگرميهای تماشاگرانه هست. اما آيا کسی که هر ساعت آزاد موجودش را به بازی گلف ميگذراند اسير/ تسخير صنعت فرهنگ بازاری گشته است ؟ من اينطور می انديشم . آيا کسی که هر دلار موجودش را صرف حفظ و تعمير قايق موتوری ميکند اسير صنعت فرهنگ بازاری شده ؟ من اينطور می انديشم. اضافه بر اينها همه آنهائی که تا آخرين ده شاهی خود را در شرط بندی بر روی اسب ها ميبازند , آخرين سی دی ها را ميخرند, آخرين کتاب های داستانی عاشقانه را ميخوانند, شام بيرون ميخورند, به تورهای مسافرتی ميروند, به پارک های تفريحی سر میزنند , به مسابقات ورزشی , به مشروب خانه ها , و به مجامع بولينگ ميروند, اسکی روی يخ ميکنند, به سالن بيليارد ميروند, کلوبهای شبانه, کنسرتهای راک , سينما ,و مسابقات ماشين سواری, و شما جمعيتی را ميبينيد که برده صنعت اوقات فراغت , و فعاليت ها و سرگرمی های کالائی گشته اند. تمامی اين فعاليت ها اجتماع (کومونيته) را نابود ساخته و ما را از همديگر منزوی ميگرداند .
مساله ديوانه کننده اينست که اينها اختياری ست. کسی ما را مجبور به انجام هيچکدام از اينکارها نميکند. سرمايه داران ساعات کاری را بزور به ما تحميل و ما را به برده تبديل کرده اند. اما آنها ساعات به اصطلاح فراغت ما را با فريب و اغواگری از ما ستانده, و ما را به تماشاگران و مصرف کنندگان تبديل گردانده اند . خيلی سخت خواهد بود که خود را از صنعت فرهنگ آزاد گردانيم. مشکل / بدبختی اينست که اکثر اين چيزها لذت بخش اند . حال آنکه, ميبايستی تشخيص دهيم , که دارد ما رو نابود ميکند. ما ميتوانيم و ميبايست خود را از دست آنها رها سازيم.
اين دقيقا يکی از راههائی ست که همگی ما ميتوانيم شروع به در آوردن دل و روده سرمايه داری بکنيم . ما ميتوانيم دو باره به آموختن ابزار موسيقی دست بزنيم و موسيقی خود را بسازيم . ما مجددا ميتوانيم آواز خواندن دست جمعی را فرا گيريم , قابليتی را که از دست داده ايم ( حال آنکه کسانی که آواز خواندن را فراموش کرده اند هرگز نميتوانند انقلاب کنند; در اينجا يک ايده مطرح میباشد: ما ميتوانيم با شروع مجدد آواز خواندن سرمايه داری را نابود کنيم). ما ميتوانيم با دور هم جمع شدن با همسايه ها ورزش کنیم . ميتوانيم به کوه نوردی و دوچرخه سواری, و پيک نيک برويم, در سخنرانی مجانی شرکت کنيم, گروههای بحث و جدل راه بيندازيم, در خانه هايمان به بازی دست بزنيم, به گردشهای خارج شهری/' کمپينگ'(بدون يک واگن پر از ابزار) برويم ,کتاب بخوانيم ( کتابهای خوب نه آشغال), به سازماندهی رقص های دسته جمعی با موسيقی دانان با هوش محلی دست بزنیم , تئاتر درست کنيم ,در کنار هم بنشينيم و گپ بزنيم , به ديدار دوستان و اقوام برويم, بخوابيم, در جمع و کنار همديگر باشيم و هيچ کاری نکنيم. صنعت فرهنگ سرمايه دارانه فردا بدون خريد پايان ناپذير ما سرنگون خواهد شد .